عصبانیت در بحث اغلب به چیزی عمیقتر از خود بحث ربط دارد.
اگر نمیتوانید بدون عصبانی شدن به صحبت ادامه دهید، ریشه آن را در موضوعات عاطفی، انتظارات برآورده نشده، احساس بی احترامی یا استرس درونی خود جستجو کنید.
احساس تهدید یا به چالش کشیده شدن
وقتی کسی احساس می کند که باورها، هویت یا هوشش زیر سوال رفته یا مورد حمله قرار گرفته، پاسخ طبیعی او ممکن است خشم باشد. این ایگو ما میباشد برای دفاع از خود. یک مکانیسم دفاعی روانی.
مثال: “به من میگی من اشتباه می کنم؟” ← برای ما یک حمله شخصی تلقی می شود، نه فقط یک تفاوت در عقیده.
عدم تنظیم هیجانی
برخی از افراد در مدیریت احساسات خود تمرین کافی ندارند. آنها به جای مکث یا تأمل، واکنش تکانشی نشان می دهند – اغلب با عصبانیت که به خود بحث آنقدر مرتبت نیست. در هر صورت تحت فشار عاطفی خواهند بود.
احساس نشنیده شدن یا بی اعتبار شدن
اگر کسی احساس کند نادیده گرفته شده، یا صحبتش قطع شده، ممکن است دست به حمله بزند. همه ما تمایل داریم که نظرمان برای بقیه مهم باشد.
مثال: “تو اصلآ گوش نمی دی من چه میگم.” → نشانه خشم.
تروماهای قبلی
یک بحث به ظاهر آرام ممکن است ناخواسته بر زخم شخصی یا تجربه گذشته تأثیر بگذارد. آنچه برای شما بی اهمیت میتواند است محرکی برای شخص دیگری باشد.
عزت نفس پایین یا ناامنی
افراد ناامن ممکن است اختلاف نظر را به عنوان انتقاد شخصی تفسیر کنند، نه بحث سالم.
مهارت ارتباطی ضعیف
برخی از افراد در محیط هایی پر از تعارض یا پرخاشگری بزرگ شده اند. برای آنها، عصبانی شدن یک روش عادی برای بیان اختلاف نظر است.
تمایل به کنترل
خشم در بحث میتواند یک نمایش قدرت باشد. راهی برای تسلط یا خاموش کردن دیگران. بخصوص زمانی که حس کنید در حال از دست دادن افسار بحث هستید.
آگاهی
✔ آرام بمانید – با عصبانیت طرف بالا و پایین نشوید.
✔ همدردی کنید: «اره، میفهمم چه میگی» یا «میفهمم که این چقدر برات مهمه»
✔ اگر بحث ناسالم شد حد و مرز تعیین کنید.
✔ به جای ستیزه جوئی همکاری کنید.