تحلیل رفتار متقابل (رفتار داد و ستدی)

Transactional Analysis (TA)
by Eric Berne

اريك برن ١٩٧٠-.١٩١ یک روانپزشك آمريكايى كانادايى است. او بنيانگذار تئورى تحليل روابط متقابل است. آنچه را فرويد با نام نهاد، سوپر ايگو و ايگو مطرح كرده بود، او با نام ساده تر كودك، والد و بالغ براى عموم توضيح داد.

١- كودك: يعنى طبيعت ما.
٢- والد: يعنى اطلاعاتى كه از والدين، مربيان و فرهنگ مان، بدون چون و چرا پذيرفته ايم.
٣- بالغ: يعنى آن وجهى از ما كه واقعيت را در نظر میگيرد، طبقه بندى و واقعيت سنجى مى‌كند. بالغ بين نياز كودك و قوانين والد هماهنگ كننده است.

مثال:
كودك: دلم نمیخواد مشقامو بنويسم.
والد: تو هميشه بايد سر وقت مشق هاتو بنويسى.
بالغ: خب حالا بى حوصله ای مشق ننويس، وقتى حالت خوبه، بنويس.


كودك

  • هرگز از لذت جويى سير نمیشود.
  • آينده را نمیبيند.
  • خواسته هایش را به تاخير نمی اندازد.
  • هيجانات زيادى دارد.
  • در تخيالت غرق است.
  • لجباز است.
  • دمدمى است.
  • خالق است.
  • كنجكاو است و بر تجربه‌كردن اصرار دارد.
  • احساساتى است.

والد

در سال هاى اوليه، بخصوص در ٥ سال اول، بايدها و نبايدهاى زيادى از طرف والدين به كودكان تحميل يا آموزش داده مىشود. والد نمايانگر رفتار پدر و مادرش خودش میباشد.

جملات والد
گوش كن؟
اگه من به جاى تو بودم…
ديگه نبينم اين كار رو بكنى
آخرين بارت باشه…

دو نوع والد داریم:
والد
نوازشگر:
كمك مى‌كند، نوازش مى‌كند، مهربان است، ترحم مى‌كند. اگر افراطى باشد، به زور غذا را در دهان كودك مىگذارد.

والد انتقادگر:
محدوديت شديد اعمال مى‌كند. مستبد است. از طريق تحقير و نقد و تهديد كنترل مى‌كند. آنهايى كه در بزرگى اعتماد به نفس پايينى دارند، يا با خود دشمنى دارند، حتما به اين والد انتقادگر پيش از اين خيلى راه دادند.


بالغ

اين بخش عاقل ماست. رفتار منطقى دارد. از احساسات، بينش ها و رفتارهاى مستقل كه با واقعيت تطبيق مى‌كند، برخوردار است.

ويژگى‌هاى بالغ

  • تجزيه و تحليل مى‌كند.
  • آينده نگر است.
  • بين عقل و احساسات تعادل برقرار مى‌كند.
  • احتمالات را محاسبه مى‌كند.
  • فعاليتهاى كودك و والد را تنظيم مى‌كند.

آدمهاى منطقى به بالغ درونشان خيلى راه مىدهند.


شش احتمال رابطه ۲ نفر

از نظر اريك برن، وقتى دو آدم در برابر هم قرار مىگيرند، شـش احتمال وجـود دارد:

كودك – كودك
وقتى جوك مىگيم يا با هم بازى مى‌كنيم.

والد – والد
هر دو طرف ژست يك بزرگسال چيز فهم را مىگيرند.
اولى: مىبينى اين پسره چى مىگه؟
دومى: نسل امروز اين جورین ديگه.
اگر دو طرف والد حمايت كننده باشند، همديگر را حمايت مى‌كنند. اگر دو طرف والد كنترل كننده و انتقادگر باشند، آنوقت است كه دعوا بين آنها شروع ميشود و هر يك از دو طرف ميخواهد حرف خودش را به كرسى بنشاند.

كودك – والد
وقتى كسى به ما امر و نهى مى‌كند و ما گوش مى‌كنيم، يا ما از كسى حمايت ميخواهيم و او حمايت مى‌كند.

كودك – بالغ
وقتى يك طرف با منطق حرف ميزند و ديگرى قضيه را احساسى مى‌كند، و بـا گريه و لوس بازى و ناز كشيدن، ميخواهد بازى را يك طرفه به نفع خودش تمام كند. مثلا شوهر دارد قضيه اى را براى زنش توضيح ميدهد و از او ميخواهد در اين راه كمكش كند. اما يك دفعه ميزند زير گريه و ميگويد تو اصلا به فكر من نيستى.

بالغ – والد
يك طرف دارد منطقى حرف ميزند و منطقى رفتار مى‌كند. اما طرف مقابل شروع مى‌كند به انتقادهاى سختگيرانه يا مسخره كردن.

بالغ – بالغ
هر دو طرف منطقى هستند. مثلا وقتى با استادمان در مورد يك موضوع درسى حرف ميزنيم، احتمالا بازى “بالغ بالغ” مى‌كنيم.


تعريف بازیها:
تمام اعمال متقابل انسانها، بازى بين اين سه مدل “من” است.


اريك برن: همه ما آدمها به نوازش كردن و نوازش شدن احتياج داريم، اما به اندازه. اگر زيادى نوازش بشيم، به كودكى ميرويم.

منبع و درس کامل در:
مدرسه روان شناسی لندن