مرگ بده، تولد خوبه؟

سوالی که برای خودم پیش اومده بود:
مرگ بده، تولد خوبه، درسته؟
در چه مقطعی از تاریخ ما شروع کردیم به تعریف بد و خوب؟
آیا روال طبیعی طبیعت، بد و خوب داره؟

من یک استدلال ساده دارم:
اگر هیچ کس از عصر حجر تا الان نمرده بود، جمعیت جهان چقدر می‌بود؟ آیا ما الان اینجا بودیم؟ جمعیت الان ۸ میلیارد شده. اگر فرض کنیم جمعیت ۳ برابر میشد، یعنی ۲۴ میلیارد انسان الان روی کره زمین باید زندگی میکردند. همه ما میدونیم که کره زمین گنجایش ۲۴ میلیارد رو نداره.

پس آیا میشه نتیجه گرفت که چه خوبه هیچ کس زنده نمی‌مونه برای همیشه، خیر سر اونها من اینجام؟

از چت جی پی تی پرسیدم. این هم جوابش:

تخمین جمعیت جهان اگر هیچ کس از عصر حجر تا الان نمرده است یک آزمایش فکری جذاب است. در اینجا نحوه برخورد ما با آن آمده است:

فرض ۱
میدانیم که انسان خردمند حدود ۲۰۰ هزار سال است که وجود داشته است.(عصر حجر)

فرض ۲
در طول تاریخ قدیم، افزایش جمعیت جهان به دلیل مرگ و میر بالای نوزادان و سختی زندگی بسیار کند بود. به طور متوسط، فقط ۳۵ نوزاد از ۱۰۰۰ نوزاد به دوران بزرگسالی میرسید. یا ۳.۵ درصد.

فرض ۳
تخمین زده میشود که حدود ۱۱۷ میلیارد انسان در طول تاریخ متولد شده اند. (براساس دفاتر مرجع جمعیت)

فرض ۴
جمعیت فعلی جهان را هم که میدانیم: ۸ میلیارد

نتیجه:
پس اگر هیچ کس نمیمرد، جمعیت کل جهان امرو: ۱۱۷+ ۸ = ۱۲۵میلیارد می‌بود.

ملاحظات کلیدی:
ظرفیت زمین: زمین به دلیل منابع محدود نتوانست چنین جمعیتی را حفظ کند.
مرگ و میر: مرگ در طبیعت برای ایجاد فضا برای نسل های جدید و حفظ تعادل اکولوژیکی ضروری است.


اگر استدلال بالا منطقی به نظر میرسد، پس چرا اینقدر عزاداری و زار‌ زدن تو دنیا هست؟