“نه” فرانسوی

چرا فرانسوی ها معمولا در جواب به هر درخواست یا پیشنهادی اول یک «نه» دلسردکننده میدهند؟

«نه، امکان نداره. صد بار که گفتم آقای محترم، تاریخ پرواز شما قابل تغییر نیست» ۲۰ دقیقه پای تلفن سعی می‌کردم تاریخ بلیطم رو که قابل تعویض هم بود، تغییر بدم. با آرامش در آپارتمان پاریسی مان نشسته بودم پای تلفن، چشمانم به آینه های طلاکاری شده قرن نوزده و دکور زیبای فرانسوی دوخته شده بود. همیشه این سؤال برای من بوده که چطور فرانسه اینقدر زیبائی به دنیا داده در حالی که مردمش، به احتمال قوی، اول یک «نه» دلسردکننده بهت میدن.

وقتی میگی نه، همیشه این امکان را داری که بعدا بگی بله. در صورتیکه که برعکس این قضیه سخته.

وقتی از دوستان و خانواده فرانسوی میپرسم که چرا شما جواب رو با «نه» شروع میکنید، جوابشون مثل یک فیلمنامه کمدی میشه:

مدیرعامل ۶۰ ساله: «نه، کی گفته، ما همیشه اول «نه» نمی‌گوییم.
– وکیل دادگستری: «نه، حق با شماست، حتی زمانی که ما موافقیم، با نه شروع می‌کنیم».
– هنرمند جوان: “هون، نه… نمی دانم چرا…”.

اولیویه ژیرو، کمدین فرانسوی بیش از یک دهه است که با نمایش تک نفره خود، “چگونه در یک ساعت پاریسی شویم”، فرهنگ فرانسوی را نشان میدهد، میگوید:

پاسخ «نه» به شما این امکان را می دهد که بعدا بگویید”بله”. ولی برعکس، اگر اول بگین “بله”، بعدا «نه» گفتن سخت میشود! فراموش نکنیم که فرانسوی ها مردمی معترض هستند و اعتراض همیشه با یک «نه» شروع می شود.

در واقع، از زمان یورش پاریسی ها به زندان باستیل در سال ۱۷۸۹، فرانسوی‌ها کمابیش بی‌وقفه اعتراض کرده‌اند. اولین اعتراضات، انقلاب فرانسه را آغاز کرد و به بیش از ۹۰۰ سال حکومت سلطنتی پایان داد. امروزه، معترضان «جلیقه‌زرد» که در سال ۲۰۱۸ به خیابان‌ها آمدند تا علیه افزایش مالیات سوخت راهپیمایی کنند، هنوز به اعتراض خود – گاه با خشونت – ادامه میدهند و هر شنبه برای اهداف جدید راهپیمایی می‌کنند. انگاری که اعتراض یک سرگرمی ملی شده.

جدا از حضور در خیابان ها، فرانسوی ها راه های مختلفی برای نه گفتن ابداع کرده اند. مثلا: «قضیه پیچیده است» که احتمالاً مهربانه ترین راه برای نه گفتن است. یا:
«این قضیه سؤال نداره» که قطعی‌ترین حالته و هر گونه امیدی را برای بحث در مورد پرونده از بین میبرد.

ولی بر خلاف تصور رایج، فرانسوی‌ها گوش هم می‌دهند، و خوب هم گوش میدهند. فقط پس از چند بار نه گفتن.

بارلو و نادو می نویسند:

با مقداری پشتکار و گاهی اوقات اصرار زیاد، تقریباً همیشه می توانید «بله» را که پشت یک «نه» فرانسوی پنهان شده است، پیدا کنید.

برگردیم سر تلفن من با آژانس هواپیمائی که الان دیگه خیلی عصبانی شده بود و با صدای بلند گفت: “چند بار می خواهید بپرسید که آیا می توانید این بلیط را برای فردا عوض کنید؟” با خودم لبخند زدم، می‌دانستم که هر چند بار لازمه میپرسم تا انجام بشه.

نتیجه یک مکالمه به عوامل زیادی بستگی داره مانند لحن، حرکات بدن، موقعیت و مکان صحبت. چه بسا خود موضوع صحبت اهمیتش کمتر از این عوامل باشه.

ارین مایر در کتاب خود، پراکندگی فرهنگ، هشت مقیاس را برای نشان دادن چگونگی ارتباط فرهنگ‌های مختلف شناسایی می‌کند.

مقیاس اول به نقش “رک بودن در صحبت” می پردازد. کشورهایی مانند امریکا و استرالیا، مردم عموماً منظور خود را راحت بیان می کنند. در حالیکه فرانسه، روسیه و ژاپن، کمتر رک و راست صحبت میکنند و ارتباط با آنها پیچیده، ظریف و چند لایه است. خودتان باید از بین کلمات یک نتیجه ای بگیرید.

مایر معتقد است که این تفاوت در فرهنگ مکالمه، به یک سری عدد بستگی دارد. طبق کتاب او، پانصد هزار کلمه در زبان انگلیسی وجود دارد، در مقابل هفتاد هزار کلمه در زبان فرانسوی.

این یعنی انگلیسی‌ها انتخاب بیشتری در انتخاب کلمه دارند، در حالی که فرانسوی‌ها احتمالا مجبورند از چند کلمه یا یک جمله برای همان جواب استفاده کنند. این امر نه تنها فرانسوی‌ها را مجبور می‌کند که در زبان خلاقتر باشند، بلکه به آن‌ها اجازه می‌دهد که مبهم‌تر صحبت کنند. در نتیجه، «نه» در فرانسه همیشه به معنای «نه» نیست.

این دلیل نمیشه که فرانسوی‌ها مردمی منفی هستند. قضیه، از دوران مدرسه شروع می شود. کودکان فرانسوی هنگام تهیه مقاله یاد می گیرند که یک تز، یک آنتی تز و یک ترکیب را استدلال کنند، و حتی یاد میگیرند که نظر خود را هم استدلال کنند، حتی بر خلاف استدلال خود هم استدلال کنند، سپس یک خلاصه تهیه کنند.

مایر می نویسد:

در نتیجه این سیستم آموزش فرانسوی، جلسات کاری فرانسویها شامل صحبت در مورد تضاد و ناهماهنگی های پروژه میباشد که به آشکار کردن مشکلات و فکر خلاقانه کمک میکند. در واقع، «نه» فرانسوی اغلب دعوتی است برای بحث، تعامل و درک بهتر یکدیگر.

«من هیچ ایده‌ای ندارم». تخمین زاده میشود که تقریباً ۷۵ درصد از “نه‌” ها، جهالت را پنهان می‌کنند. چه بسا ترس از تمسخر به خاطر ندانستن، “نه” گفتن را تشویق کند. این ترسی است که دانش‌آموزان فرانسوی برای اولین بار در مدرسه ابتدایی با آن مواجه می‌شوند: نمرات امتحان برای همه قابل دیدن است و زمینه را برای تحقیر و آسیب‌پذیری دانش آموز فراهم می‌کند.

این ترس در زمان امتحان نهائی دبیرستان تشدید می‌شود: نمره ۱۲ یک افتخار است و نمره ۲۰ تقریباً اتفاق نمی‌افتد. نمرات آنلاین میباشد و تمام دنیا میتواند نمرات را ببینند و دانش آموزان را قضاوت کنند که چرا بالاتر نگرفتی یا باید بیشتر بخونی …. (همه ما تجربه کردیم). این دانش آموزان بعد از ۱۳ سال درس خواندن با ترس، وارد جامعه شده و با گفتن یک “نه ” به جای یک «بله» از ترس مسخره شدن، خود را نجات میدهند.

“نه” عشوه گرانه
شاید ساده ترین “نه”، “نه” عشوه گرانه باشد. همراه با چشمک و لبخند، دعوتی برای گفت و گو. در بی‌ضررترین حالت، “نه” عشوه‌گر می‌تواند مشتریان را هر روز بعدازظهر برای گپ زدن با پیشخدمت مورد علاقه شان به همان کافه‌ اغوا کند. چه بسا در مواقع دیگر، مانند همه بازی ها، خسته کننده شود.

“نه” اقتدارگرا
تا کردن با “نه” اقتدارگرا دشوارتر است. بسیاری از فرانسوی‌ها از “نه” اقتدارگرا استفاده می‌کنند که سرزنش نشوند. با اینکه این قضیه در همه جنبه های زندگی صادق است، فونکسیونرها (بوروکرات ها) فرانسه آن را به سیستم پیچیده ای تبدیل کرده اند که قدیمی و ناکارآمد به نظر می رسد.

به عنوان مثال، وقتی برای درخواست شهروندی فرانسوی به اداره شهروندی رفتم، یک خودکار و یک کاغذ سفید به من دادند و منشی لیست مدارک مورد نیاز را برای من دیکته می کرد که بنویسم. در حالی که این کارها تقریبا همه باید آنلاین انجام بشه. والی سیستم کاغذی به کارمند این امکان را می دهد که در مراحل مختلف” نه” بگوید.

“نه” اتوماتیک
“نه” اتوماتیک، شاید صمیمی ترین “نه” در بین دوستان و شرکای زندگی باشد. در اوایل دهه ۲۰۰۰، من با دوستی ملاقاتی داشتم. این خانم از آپارتمانش در منطقه ۷ مجلل پاریس، استراتژی خود را برای گرفتن یک بله از شوهر فرانسوی اش با من به اشتراک گذاشت. او برای برنامه تابستان، اول مقصدی را به همسر فرانسوی اش پیشنهاد می‌کرد که میدانست همسرش علاقه ندارد و می‌دانست که هرگز نمی‌پذیرد. مثلا:
“بریم ی جای خیلی گرم یا نزدیک پدر مادر هامون، مثلا مراکش یا فیلادلفیا؟ (که برای همسر غیر قابل تحمل است)
“یا بریم یه جا مثل هتل نگرسکو در نیس فرانسه؟ (که دوباره برای همسر غیر قابل تحمل است به خاطر توریستی بودن منطقه)
“بریم ویلای خودمون در دوردوگنو؟” که به راحتی قبول میشد. او می‌دانست که اگر این حالت سوم را همان اول گفته بود، حتما “نه” می‌شنوید.

به امید اینکه آژانس هواپیمائی از “نه” اتوماتیک من استفاده کرده باشد، روز بعد دوباره زنگ زدم. او گفت که باید از یک روز قبل برای تعویض بلیط تماس میگرفتید. پرسیدم یک روز ۲۴ ساعته است یا یک روز تقویمی؟ از آنجایی که این سؤال جواب «بله» یا «نه» نداشت، مجبور شد به من بگوید یک روز تقویمی.

سریع پرسیدم : خوب پس اولین پرواز روز بعد کی است؟
گفت پنج دقیقه بعد از نیمه شب.
دقیقاً ۳۵ دقیقه بعد از پروازی که از همون اول میخواستم!
بله رو گرفتم.