تله هاى زندگى – جفری يانگ

طرحواره درمانى براى چه كسانى مفيد است؟

  1. پدر و مادرانی که دارای فرزند خردسال هستند، به منظور کسب آگاهی برای تربیت صحیح و پیشگیری از آسیب.
  2. پدر و مادرانی که فرزندانشان بزرگ شده اند و با آنها مسئله دارند، به منظور پی بردن به خطاهای گذشته و همچنین کسب آگاهی در زمینه ی جبران و تصحیح آن ها.
  3. افراد بالغی که از این قبیل مسائل رنج می برند: کمبود محبت، احساس طرد و یا نپذیرفته شدن از سوی دیگران، احساس خطر بيش از حد و نگرانی از یک اتفاق بد و قریب الوقوع، احساس ناکامی، احساس نارضایتی از زندگى حتی با وجود موفقيت در كار و مورد تحسین دیگران واقع شدن.

نكته دوم:

 به این سه جمله فکر کنید: 

  • مسيح: ببخش وفراموش کن. 
  • ماندلا: نمی توانم فراموش کنم، اما می توانم ببخشم.
  • بزرگمهر: هر که را شناختم بخشیدم. 
  • کدام یک از جملات بالا، با توجه به تجربه ی زیستی شما درست تر به نظر می رسد؟ آیا تا به حال موفق شده اید کسی را ببخشید و رنج و دردی که از آن بابت برده اید را فراموش کنید؟ آیا برایتان پیش آمده کسی را که از او خشمگین بودید، پس از آگاهی از نیازها، هیجانات، باورها و طرحواره هایش، بخشیده باشید؟(به اين نكته برخواهيم گشت.)

نكته سوم:

مغز ما از دو توانایی متضاد وتوامان برخوردار است:

  • حافظه.
  • فراموشی. 

بدون داشتن حافظه، تمام آموخته ها و تجربیاتمان از بین می رفت و نادان باقی می ماندیم.

و اگر قدرت فراموشی نداشتیم، به یاد نگه داشتن درد ها، رنج ها، خطاها و عذاب وجدان های متعاقب آن و همچنین رنج هایی که از رفتار دیگران برده ایم، باعث جنگ يا ناله هميشگى ما مى شد.

اما آیا همه ی افراد در داشتن این دو توانایی حافظه و فراموشی یکسان هستند؟ 

به نظر می رسد بعضى حافظه ی قوی تری دارند. از آنها بعضى حافظه شان متمركز بر موارد مثبت است كه موجب شادى و موفقیت آنها در زندگى می شود، و بعضى حافظه ی منفی دارند كه موجب افسردگی، عصبانيت و اضطراب بيشتر آنها مى شود.

آیا حافظه و فراموشی در اختیار وکنترل انسان است؟

بخشی از آن در اختیار ما نیست. برای مثال کسی انتخاب نمی کند به آلزایمر دچار شود و همه چیز را فراموش کند، بلکه اختلال در سیستم ترشح هورمون ها باعث بیماری ألزايمر می شود. 

بخش دیگری در انتخاب مغز هوشمند است، مثل انتقال رنج به ناخودآگاه، برای قطع کردن رنج. مثل مرگ یک عزیز، در غیر این صورت همیشه مشغول عزاداری می ماندیم.

برخى به انتخاب خود ما مربوط است. مثلا فراموش کردن رنجش هایی که از عزیزانمان داریم، تا مانعی برای تداوم عشق مان به آنها نشود. بسیاری از دوستی ها بدون فراموشی دلخورى ها، تداوم نمی یافت، حتی در مورد خودمان اگر قادر به فراموشی و بخشیدن خطاهایمان نبودیم، عزت نفسمان تحت تاثیر قرار می گرفت. 

در مورد حافظه و به خاطر سپردن هم همینطور است. آنچه را تكرار مى كنيم مغز ما هاى لايت مى كند، چون مى داند مورد نياز ما خواهد بود. مثل زبانى كه از آن استفاده مى كنيم. و آن چه را تكرار نمى كنيم، مغز ما كمرنگ مى كند. مثل زبانى كه مى آموزيم و استفاده نمى كنيم و يادمان مى رود. 

دو گرایش در روانشناسی:

١. گرایش مبتنی بر حافظه و به یاد آوردن.

٢. گرايش مبتنى بر فراموشى

 گرایش اول، مبتنی بر یادآوری دردها و رنج های گذشته است، مانند روش فروید. توضیح در این گرایش این است که دسته ای از دردها و رنجها به علت آزار دهنده بودن، به ناخودآگاه ما عقب رانده شده اند. در ظاهر به یاد آورده نمی شوند، اما علت بسیاری از رفتارهایمان هستند. در این گرایش، برای درمان، باید دردها و رنج هاى گذشته به خاطر آورده شوند، تا فهمیده و حل و فصل شوند.

مثال: سگ و شوك و در بسته و تعميم تجربه شكست. سگى تجربه شوك شدن در قفس در بسته را فراموش كند، و خاطره به ناخودآگاهش به عقب رانده شود. از اين به بعد به هر قفسى كه وارد شود، بدون آنكه بداند چرا، حالش بد خواهد شد.

گرایش دوم، مخالف به یاد آوردن گذشته است، و مى گويد:از نظر تجربی انسان همیشه در زمان حال زندگی می کند و تنها ذهن است که به گذشته و آینده سفر می کند.

 – ثانیاً، گذشته بر ما اثر گذاشته، اما ما بر گذشته اثر نداریم. و نمی توانیم تغییری در آن ایجاد کنیم (ویلیام گلاسر در تئوری انتخاب و واقعیت درمانی چنین نظری دارد. 

 دوباره به سه جمله ای که در ابتدا ی این مطلب گفته شد فکر کنیم. 

مسیح می گوید:” ببخش وفراموش کن” در سی بی تی، گفته می شود فکرهای ما به احساس، رفتار و بدن تبدیل می شوند، پس چون فكر مولد احساس و رفتار و واكنش هاى بدنى است، ما اگر فكر خاطره اى بد  را فراموش نکنیم، نمی توانیم از احساس بد آن خارج شويم، يعنى آن را ببخشیم، وچون این افکار بر احساس، رفتار و واکنش های بدنی ما موثرند، و بر اثر آنها با بیماری های روان تنی مواجه می شویم.

 ماندلا می گوید :” نمی توانم فراموش کنم، اما می توانم ببخشم.” این جمله نفی آنچه در تئوری تنظیم هیجانی و سی بی تی با مضمون فکر ها به احساس و رفتار و واکنش بدنی منجر می شوند، است. 

نكته چهارم

منشاء طرحواره يا تله هاى زندگى کجاست؟

 جفری یانگ تمام روش های به کار گرفته شده در روانشناسی اعم از روش فروید، راجرز، رفتار درمانی و…را تجربه کرد. سپس با همکارانش به جستجوی علل مشابه بین بیمارانی که با این روش ها درمان نمی شدند پرداخت و به این نتیجه رسید كه بيماران مقاوم به درمان اين علايم را دارند: 

  • احساس شدید کمبود. 
  • احساس شدید تنهایی و گوشه گیری. 
  • گرایش به فدا کردن نیاز خود برای برآوردن خواسته ها ی دیگران. 
  • وابستگی منفی به دیگران. 
  • احساس افسردگی و اضطراب. 
  • نارضایتی در روابط شخصی.
  • ناکارآمدی در کار. 
  • جفری یانگ، با استفاده از تجربیات خود، درمان هاى دوران اول، دوم و سوم روانشناسی را ترکیب کرد و با ابداع روش درمانی ترکیبی، به درمان مشکلات روانی پیچیده بيماران مقاوم پرداخت. امتیاز طرحواره درمانی جفری یانگ، برآمدن آن از تجربه و مشاهده ی بیماران متعدد است. تلفیق قسمت های انتخاب شده ی درمان های مختلف، بهتر از به کارگیری تنها یک روش درمانی ست.

شکل گیری طرحواره به موارد زير بستگى دارد:

کودک: 

  • کودک آسان.
  • کودک سخت:(كودك سخت آمادگى بيشترى براى مبتلا شدن به تله هاى زندگى دارد. علت آن ژنتيك است.) 

خانواده: 

  • بالغ:(تسهيل گر) 
  • نابالغ:( زيادى بى خيال، زيادى حمايتگر و دخالت كننده) 

نيازهاى كودك:

  •  امنیت و دلبستگى ايمن: این نیاز برای کودک مثل مرگ وزندگی ست. 
  • ارتباط با دیگران: عشق، توجه، همدردی، احترام، عاطفه، راهنمایی.
  • استقلال فردی: توانایی جدایی از خانواده و ایفای نقش مستقل.
  • عزت نفس: ارزشمند بودن در زندگی شخصی، اجتماعی و شغلی.
  • ابراز وجود: آزادی بیان حرفها، احساسات و امیال.
  • محدودیت های واقع گرایانه: مسأله ی خویشتن داری.

سه سبك مقابله اى: مکانیزم های دفاعی:

  • تسلیم
  • فرار 
  • ضد حمله:(جبران افراطی)

نكته پنجم: 

 طرحواره  یا تله زندگی چيست؟ 

هر تله يا طرحواره، سرچشمه ی قابل درکی در کودکی دارد و به شکل درونی برای ما همچون حقیقت است، به همین علت آن ها را تکرار می کنیم. (باورهای عمیقی که در کودکی نسبت به خودمان، دیگران و جهان در ذهن ما شکل گرفته است.) مثال: وقتی خانه ای را که در آن بزرگ شده ایم ترک می کنیم، با انتخاب هایمان دوباره همان محیطی را برای خود می سازیم که از آن بیرون آمدیم. اگر در خانه ای سرکوبگر، کنترل کننده بزرگ شدیم، محیطی می سازیم که باز به همان وضعیت دچار باشیم و ناکام می شویم. فروید این فرآیند را “تکرار بی اختیار” می نامد. 

مثال ها:

 – فرزند یک الکلی، با شخصی الکلی ازدواج می کند. 

  • فرزند مورد بد رفتاری واقع شده، با شخصی ازدواج می کند که با او خوب رفتار نکند و یا خودش بد رفتاری می کند. 
  • کودک مورد آزار جنسی واقع شده، ممکن است تجاوز یا روسپی گری پیشه کند.
  • کسانی که در کودکی به اندازه ی کافی محبت دریافت نکرده اند و صمیمیت را بلد نیستند، در بزرگسالی هم از صمیمیت فرار می کنند و با بهانه گیری و ایراد گيرى های مختلف، معشوقه هایشان را عوض می کنند. 
  • فردی که دچار تله ی آسیب پذیری ست و از ترس خانه نشین شده است، و مدام مسكن و آرام بخش استفاده مى كند، در واقع ذهنش یاد گرفته که در مورد خطرات مبالغه کند. ممکن است در کودکی اتفاق بدی را از سر گذرانده و یا پدر و مادر ترسویی داشته که برایش دنیا را نا امن توصیف کرده اند. مثلن سوزانده شدن عده ی زیادی یهودی توسط هیتلر، جامعه ی اسرائیل را دچار طرحواره ی آسیب پذیری کرده، تا آنجا که اثر آن را حتی در سیستم آموزش و پرورش آنها براى زنده نگه داشتن خاطره و ترس هولوكاست براى جلوگيرى از تكرار اين فاجعه می بینیم.

مثال دیگر درباره ی افرادی صدق می کند که دچار طرحواره ی رها شدگی هستند، و دیده می شود حتی با دیدن خیانت های مکرر از همسر یا پارتنر خود حاضر به جدایی نیستند و تصور می کنند این به خاطر عشق و علاقه ی زیاد آنهاست. در درمان به این افراد آموزش داده می شود که اینجا نه پای عشق، بلکه پای وحشت ناشی از تله ی رهاشدگی در میان است.

به طور معمول طرحواره ها مشخص کننده ی چگونگی افکار، احساسات و رفتار های ما هستند. چند مثال دیگر: 

  • تله ی اطاعت: افرادی که یاد نگرفته اند از خود نظری داشته و نیازهای خود را اعلام و ارضا کنند، مثلا از آنها می پرسیم : چی می خوری؟ پاسخ مى دهند: هرچی تو می خوری. کجا بریم ؟ – هر جا تو بری …
  •   تله ی بدگمانی و بد رفتاری: دختری که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته، در بزرگسالی قادر به داشتن رابطه ی طولانی و لذت بخش با مردان نیست. حتی رابطه جنسی لذتبخش برای اویاد آور تجاوز در کودکی ست. او عشق را نمی تواند باور کند و نه تنها به دنبال عاشقانش نمی رود، بلکه با کسانی ست که در جستجوی سوءاستفاده از او هستند. در درمان، به چنین زنی آموزش داده می شود که ابتدا خاطره تجاوز کودکی را به یاد آورد، سپس خشم و غم ناشی از آن را بیان وبرون ریزی کند، بعد متوجه شود که سایه ی آن تجربه در افكار و احساس و رفتار امروزش وجود دارد و او قادر به دیدن روابط جدید مستقل از آن تجربه بد نیست. به او آموخته می شود که چرا علیرغم آن رنج، باز هم انتخاب هایش دنبال کننده ی همان تجربه است و چرا از عاشقان واقعى خود به سوى بد رفتار كنندگان خود می گریزد.

چگونه به وجود یک تله پی می بریم؟ 

  • بررسی حوادث دردناک و مهم تا سن ١٢ سالگی.
  • بررسی تکرار آنها در بزرگسالی و به ویژه شش ماه گذشته.

يازده تله مهم زندگى:

  1. تله رها شدگى: (كدام نياز ارضا نشد؟ امنيت و دلبستگى ايمن.)

سوالات:

  • آیا از سوی افرادی که دوستشان دارید، احساس طرد شدگی می کنید؟ 
  • آیا والدین خود را در کودکی از دست داده اید؟ پدر و مادرتان طلاق گرفته اند یا یکی از اعضای خانواده یا همسرشان را به شما ترجیح داده اند؟
  • آیا از جدایی های معمولی و عادی رنج برده وخشمگین می شوید؟ 
  • آیا به همسر یا پارتنر خود زیادی می چسبید که مبادا او را از دست بدهید؟ 
  • آیا با کسانی دوست می شويد که شما را رها می کنند؟ 
  • آیا از ترس اینکه مبادا طلاق بگیرید، ازدواج نمی کنید؟

٢. تله سوءظن وبدرفتاری:( کدام نیاز ارضا نشده: دلبستگی ایمن، امنیت.)

سوال: 

 آیا احساس مى کنید دیگران به شما آسیب مى زنند؟ 

 آیا احساس می کنید دیگران از شما سوءاستفاده می کنند؟

 آیا فکر می کنید دیگران به شما خیانت می کنند؟ حتی افراد نزدیک و آنھایی که دوستشان دارید؟ 

 آیا احساس می کنید دیگران شما را مسخره می کنند؟ 

 آیا از دیگران دوری می کنید تا مبادا به شما آسیب بزنند؟ 

 آیا نسبت به کسانی که با شما بدرفتاری می کنند، میل انتقام دارید؟

اين گروه آسیب دیده ترین افراد از نظر تله هاى زندگى ھستند و تعادل روحی ندارند. پرتنش و خودنابودگر و از ھم گسیخته اند.

٣. تله وابستگی:(کدام نیاز ارضا نشده: کفایت و استقلال فردی)

سوال: 

 آیا بدون دریافت کمک، قادر به انجام امور روزانه خود نیستید؟ 

 آیا به حمایت دائمی دیگران نیاز دارید؟ 

 آیا به دنبال افراد قدرتمند می گردید تا به آنھا تکیه کنید؟

آیا اجازه می دھید کسانی که به آنھا تکیه کرده اید، زندگی شما را ھدایت کنند؟ 

آيا وقتی در كودكى مستقل عمل می کرديد و شکست می خورديد، شما را نقد می کردند؟

نتیجه:

 اين گروه از شدت وابستگی، والدین را ترک نمی کنند.

 ھمسر کسی می شوند تا به او وابسته شوند. ذوب در ھمسر.

معمولا کسی که در دام تله “وابستگی” افتاده، در دام تله “رھاشدگی” نیز گرفتار شده است.

 ٤. تله آسیب پذیری:(کدام نیاز ارضا نشده: استقلال فردی) 

سوال:

 آیا فکر می کنید بلایی در کمین است که ھر لحظه ممکن است رخ دھد؟ (بلایی طبیعی، یک بیماری، مشکل مالی، وقوع یک جرم)

 آیا در کودکی به شما گفته اند دنیا پرخطر است؟ 

 آیا والدین شما بیش از اندازه مراقب شما بوده اند؟ 

 آیا دچار این ترسھا ھستید؟ سکته قلبی و مغزی؟ ایدز؟ جنون؟ ورشکستگی؟

بی خانمان شدن؟ ترس از پرواز؟ ترس از زلزله؟ ترس از دزدی؟

خانواده اين ھا بدون نیت بد ، از بس که خود ترسیده اند، کودکان را آسیب پذیر بار آورده اند.

٥. تله کمبود محبت:( کدام نیاز ارضا نشده: ارتباط با دیگران.)

سوال: 

 آیا در کودکی به اندازه کافی عشق و محبت دریافت نکرده اید؟ 

 آیا در کودکی ھیچ کس به شما اھمیت نمی داد و احساس شما را درک نمی کرد؟ 

 آیا وابسته به افراد سرد و بی مھرید؟ یا خودتان سرد و بی مھرید؟ 

 آیا با افرادی رابطه دارید که معنی عشق را نمی فھمند؟

٦. تله”طردشدن ازاجتماع:( کدام نیاز ارضا نشده: ارتباط با دیگران.)

سوال: 

آیا احساس متفاوت بودن و دوری از ھمه را دارید؟ 

 آیا در کودکی توسط دیگران رانده شده اید؟ 

 آیا در جمع دوستان جایی نداشته اید؟ 

 آیا با دوری از دیگران، خودتان این تله را تداوم داده اید؟ 

 آیا در کودکی ویژگی ای داشته اید که کودکان دیگر شما را طرد کرده اند؟ 

 آیا احساس می کنید زشت ھستید؟ 

 آیا مھارت مکالمه شما ضعیف است؟ 

 آیا احساس می کنید خسته کننده و ناکارآمد ھستید؟ 

 آیا در موقعیت ھای اجتماعی، احساس حقارت می کنید؟

این تله نه در ملاقات ھای یکنفره، كه در جمع خود را نشان می دھد. 

٧. تله نقص وشرم:( کدام نیاز ارضا نشده: عزت نفس.)

سوال: 

آیا احساس می کنید دوست داشتنی نیستید؟ 

 آیا احساس می کنید کمبود و نقص شما آشکار خواھد شد؟ 

 آیا در کودکی در خانواده مورد احترام واقع نشده اید؟ 

آیا برای نقص ھایتان سرزنش شده اید و خود را لایق محبت ندانسته اید؟ 

 آیا به عنوان یک بزرگسال از عشق و محبت می ترسید؟ 

 آیا باور نمی کنید دیگران برای شما ارزش قائل شوند؟

کودکانی که نقص مادرزاد داشته اند. کودکانی که احساس می کنند دیگران ھر چه آنھا را بیشتر بشناسند، کمتر دوست خواھند داشت. آنھا از خود شرمنده اند.

مثال:

الکس ← ​روش مقابله با تله زندگى: تسلیم 

 او ھمیشه شرمنده است.

 خود را با دیگران به شکل نادرست مقایسه می کند. 

از خودش بیش از دیگران انتقاد می کند، چون ھمیشه در خانواده مورد انتقاد قرار گرفته است. 

 ھمسر و دوستانی را انتخاب می کند که ھمیشه از او انتقاد کنند.

برندون ← ​روش مقابله با تله زندگى: فرار و اجتناب.

 او رابطه صمیمانه با کسی ندارد.

 در مورد مسائل خانوادگی با کسی صحبت نمی کند. 

 به الکل پناه می برد. 

 افسرده شده و کارش به معالجه می کشد. 

 با ھمسرش رابطه زناشویی غیر صمیمانه و سنتی دارد. 

 حاضر نیست راجع به کودکی اش حرف بزند. 

 به مواد مخدر پناه می برد. 

 پرخوری می کند. 

 پرکاری می کند.

 کسی که فرار می کند در کوتاه مدت آرامی می شود، اما در درازمدت آسیب بیشتری می بیند 

 کسی که فرار می کند ممکن است معتاد شود. 

یکی از علل اعتیاد تله “نقص و شرم”است.

مکس ← ​روش مقابله: جيران افراطى.

 او بسیار از دیگران انتقاد می کند.

 بسیار کم اشتباھات خود را می پذیرد.

 دوستانی انتخاب می کند که چاپلوسی اش را می کنند. 

برای کسب حیثیت و مقام وقت زیادی صرف می کند. 

 مدام موقعیت اش را به رخ می کشد.

 با منتقدین خود بدرفتاری می کند.

بسیاری از ھنرمندان و رھبران سیاسی که در چشم جامعه افرادی موفق ھستند، و به دنبال ستایش دیگران برای غلبه بر احساس بی ارزشی خود ھستند، از اين گروه اند.

 کسی که می خواھد با “ضدحمله” بر تله “نقص و شرم” خود غلبه کند، چون به مشکلات خود آگاه نمی شود ھیچگاه درمان نخواھد شد. ھر چند اوردر ناخودآگاه خود احساس شکنندگی می کند.

٨. تله”شکست: بیکفایتی(کدام نیاز: عزت نفس)

 سوال:

آیا به اندازه کافی شایستگی ندارید، نه در مدرسه نه در ورزش و نه در کار؟ 

 آیا در رقابتھا شکست خورده اید؟ 

 آیا اختلال یادگیری داشته اید؟ اصلا آموزش مھارتھا را ندیده اید؟ 

 آیا شما را نادان، تنبل و بی استعداد خطاب کرده اند؟

برای استقلال فرد، دو چیز لازم است: 

 احساس امنیت. 

 احساس کفایت در انجام امور روزمره.

٩. تله مطیع بودن:(کدام نیاز ارضا نشده: آزادی)

سوال: 

 آیا نیازھای خود را فدای نیازھای دیگران می کنید؟ 

آیا به دیگران اجازه می دھید شما را کنترل کنند، چون اگر نیاز خودتان را برآورده کنید، آنھا آزرده می شوند؟ 

 آیا می ترسید اگر نافرمانی کنید، مجازات شوید؟ 

 آیا در کودکی یکی از والدین شما را مطیع ساخته؟ 

 آیا در بزرگسالی مدام وارد رابطه با افراد سلطه جو و کنترل کننده می شوید؟ 

 آیا وارد رابطه با افراد نیازمند می شوید که بسیار آسیب دیده تر از آن ھستند که به شما کمک کنند؟

١٠. تله معیارھای غیرواقع بینانه:( کدام نیاز ارضا نشده: آزادی، ابراز وجود)

 سوال:

 آیا توقعتان از خودتان زیاد است؟ 

 آیا به موقعیتھای اجتماعی نظیر پول، زیبایی و شھرت بیشتر از سلامتی و شادی و لذت اھمیت می دھید؟ 

 آیا کمال طلب ھستید؟ 

 آیا معیارھای سختگیرانه خود را به دیگران نیز تحمیل می کنید؟ 

 آیا اھل قضاوت ھستید؟ 

 آیا در کودکی از شما انتظار داشته اند که بھترین باشید؟ شاگرد اول باشید؟ 

 آیا فکر می کنید ھر چیز به جز بھترین به معنی شکست است؟

١١. تله حق طلبی:( کدام نیاز ارضا نشده: محدودیت ھای واقعگرایانه)

سوال:  

آیا احساس خاص بودن می کنید؟ 

 آیا ھرچه را می خواھید بگویید یا انجام دھید، می گویید و انجام می دھید؟ 

 آیا با انضباط فردی مشکل دارید؟ 

 آیا در کودکی به شما خیلی بھا داده اند؟ 

 آیا در کودکی از شما نمی خواستند که خود را کنترل کنید؟ 

آیا دوست نداشتید مثل سایر کودکان، محدودیت ھایی را بپذیرید؟

 آیا در بزرگسالی اگر به چیزی که می خواھید نرسید، بسیار عصبانی می شوید؟ 

 آیا درگیر نیازھای خود ھستید و از نیازھای دیگران غافل می شوید؟ 

 آیا فردی بی صبر ھستید؟ 

 آیا فردی پر توقع از دیگران، کنترل کننده و خودشیفته ھستید؟ 

 آیا امور عادی و خسته کننده را نمی توانید تحمل کنید؟ 

 آیا در کودکی با گریه و زاری کار خود را راه انداخته اید؟ 

 آیا بدون محدودیت خشم خود را ابراز می کرده اید؟ 

 آيا رابطه متقابل را نیاموخته اید؟

 والدین آنھا را بیش از اندازه لوس کرده اند . 

والدین به آنھا یاد نداده اند تا از دید دیگران هم نگاه کنند و نسبت به نیاز دیگران هم منصف و حساس باشند. 

 والدین به آنھا یاد نداده اند که به حقوق و آزادی دیگران احترام بگذارند

نتیجه تله “حق طلبی”:  

خسته شدن اطرافیان از شخص.

 جدا شدن ھمسر دوستان.

 اخراج از شغل. 

 خشم منتھی به مجازات قانونی.

فردی که در تله “حق طلبی” گرفتار است برایش سخت است این کلاس را تحمل کند یا در این زمینه کتابى بخواند.

درمان تله هاى زندگى

– طرحواره هاى ما، ما نيستيم. ما بزرگتر از آنيم كه خودمان را با طرحواره هايمان يكى بپنداريم. اما طرحواره ها خودشان را به جاى ما جا مى زنند. و به جاى ما فكر مى كنند و هيجان نشان مى دهند و رفتار مى كنند.

– والدين مان ما را درست كردند، طرحواره هاى آنها، طرحواره هاى ما را ايجاد كردند. هرچند كه گاهى طرحواره هاى ما متضاد آنهاست.

– آنقدر كتاب هاى طرحواره درمانى به جزييات مى پردازند كه كمتر خواننده اى طرح كلى طرحواره را در مى يابد. ما تا تئورى طرحواره درمانى و درمان طرحواره را خلاصه و فرمولبندى نكنيم به درك آن نايل نمى شويم. (مثال جنگل و درخت، مثال شهر و خيابان هايش و راهنماى توريست ها براى فهم كل و جز طرحواره.)

مقدمه:

  1. آشنايى با طرحواره درمانى.
  2. تشخيص طرحواره خود.

ويروس طرحواره در سه جا رسوخ مى كند:

 فكر، احساس، رفتار. لذا بايد درمان در هر سه جا اتفاق بيفتد.

درمان فكر طرحواره:

  1. با روش فرويد به ياد آوردن گذشته: ( طرحواره والدين، نيازهاى ارضا نشده كودك، حوادث آسيب زننده خاص: مثال سگ و شوك برقى و در بسته سيلگمن.)(نه خاطرات مفصل و پراكنده كه منجر به نشخوار فكرى و خشم و افسردگى مى شوند.)
  1. بى اعتبار كردن با روش سقراطى: (دلايل تاييد كننده فكر طرحواره، و دلايل بى اعتبار كننده فكر طرحواره.)

درمان احساس طرحواره:

  1. با روش گشتالت، برونريزى هيجانات: (خشم، فرياد، گريه و…/ نامه نويسى به باعث و بانى طرحواره/ گفتگو با صندلى خالى به جاى باعث و بانى طرحواره.)
  2. با روش اريك برن، نوازش كودك خود از طريق بالغ خود.(التيام)

درمان رفتار طرحواره:

  1. روابط غلط قطع يا مرزبندى، روابط مناسب تداوم يابد يا ايجاد شود.
  2. رفتار غلط قطع يا تقليل، رفتار درست ادامه يابد يا ايجاد شود.
  3. تسليم، اجتناب، مقابله استاپ شود.

مثال: 

كسى كه دچار تله بدرفتارى و تجاوز است. طرحواره اش اين طور شكل مى گيرد:

در سطح فكر: 

مى انديشد كه ديگران همه به دنبال بد رفتارى يا تجاوز به اويند.

در سطح هيجان: 

دچار خشم تخليه نشده است.

بعد از آسيب نوازش نشده است.

در سطح رفتار: 

يا تسليم: دنبال بدرفتاران و متجاوزين مى رود.

يا اجتناب: گوشه گيرى مى كند تا دچار بدرفتارى نشود.

يا جبران افراطى: خودش با ديگران بد رفتارى مى كند.

درمانش اين طور اتفاق مى افتد:

در سطح فكر:

شناخت فكر: تكنيك فرويدى. 

درمان فكر: تكنيك گفتگوى سقراطى. 

در سطح هيجان:

برونريزى خشم و غم: تكنيك گشتالت

التيام: اريك برن.

در سطح رفتار:

استاپ روش تسليم و اجتناب و جبران مقابله اى.

تغيير رفتار. معمولا برخلاف رفتار سابق.

تغيير روابط غلط به درست.

تله‌های زندگی خود را چگونه تغییر دهید؟

  1. با طرحواره درمانی آشنا شوید (کتاب بخوانید یا در کلاس طرحواره درمانى شركت كنيد.)
  2. تله خود را بشناسید و روی آن اسم بگذارید.
  3. در مورد مشخصات آن تله دقيق مطالعه کنید.
  4. علل تله خود را در دوران کودکی پیدا کنید:(حوادث خاص/تله والدين/ نيازهاى ارضا نشده)

برای پیدا کردن تله کودکی، باید چشم خود را ببندید و سعی کنید تا آنجا که ممکن است خاطرات آزار دهنده کودکی خود را به خاطر آوردید. (طوری که رنجش و احساسات مربوطه به تله را حس کنید.)

– ممکن است به راهنما احتیاج داشته باشید. (اگر تله‌های زندگی شما خیلی دردناک است مثلا مورد تجاوز واقع شده‌اید.)

٥. وقتی کودکی خود را به خاطرآورديد، از طریق نوشتن او را به صحبت بياوريد. با این کار به کودکی سرد و بی‌عاطفه شده خود جان بدهید. او را از گذشته به زمان حال بیاورید. بگذارید از رنج‌هایش با خود بالغ شما صحبت کند.

٦. کودکی خود را با بالغ خود درآغوش بگیرید. بگویید متأسفم كه والدین‌ات زمانی که تو به کمک آنها نیاز داشتی پیش تو نبودند. یا پيش تو بودند و تو را درک نکردند. اما من با بالغ خودم به تو که کودکی من هستی، کمک می‌کنم تا از این مرحله عبور کنی.

٧. با روش سقراطی فكر تله خود را بی اعتبار کنید:

دلایل به نفع طرحواره:

١. مادرم مرا رها کرد.

٢. پارتنراولم مرا رها کرد.

دلایل عليه طرحواره:

برادرم ، خواهرم، پدرم كه مرا رها نکردند.

پارتنرهای بعدی كه مرا رها نکردند، بلكه من آنها را رها کردم. پس همه مرا رها نكرده اند.

٨. تله زندگی خود را از طریق نوشتن کارت بی‌اعتبار کنید. این کارت را هر روز بخوانید.

(هر چند که «احساس» می‌کنم هر کس که به او نزدیک می‌شوم مرا ترک خواهد کرد، اما چنین چیزی واقعيت ندارد، چنین تصوری فقط يك فكر است و ناشی از تعميم دادن ترک شدنم توسط والدین است.

ـ تجربه ترک شدن‌های بسیار در زندگیم، ناشی از جذب شدن من به سمت مردان و دوستانی است که پایبند به تعهدات نیستند.

  • اغلب مواقعی که از سوی یک شخص احساس ترک شدن می‌کنم، باید ببینم که آیا بیش از اندازه حساس شده‌ام یا نه. ممکن است تنها در تله ترک شدن گرفتار شده‌ام. تله‌ای که در کودکی برای من رخ داده.)

٩. نامه نوشتن به کسانی که طرحواره شما را ایجاد کرده‌اند (نامه برای خالی کردن شما از خشم است.) غلبه بر احساس گناه از نوشتن نامه به والدین یا خواهران و برادران دشوار است، اما بر آن غلبه کنید. (والدین شما شاید نیت خوبی داشته‌اند.) اما ملاحظه را کنار بگذارید و فقط از حقیقت سخن بگویید. در نامه بگویید که کاری که آنها کردند به شما آسیب زد. به آنها از احساس خود بگویید. به آنها بگویید نباید چنین رفتاری با شما می‌داشتند. به آنها بگویید از آنها انتظار چه نوع رفتاری را داشتید.

فرستادن نامه مهم نیست، تخلیه احساسات شما مهم است. (باید بدانید که شما نه می‌توانید گذشته را تغییر دهید و نه والدین پیر خود را. اما مى توانيد از طريق بياد آوردن بخش خاصى از گذشته كه علت شكلگيرى طرحواره شما شده، خود را درمان كنيد.)

١٠. الگو شکنی: تله‌ای که بیشترین تأثیر را روی زندگی شما دارد، انتخاب کنید اما اگر سخت است، راحترین تله را انتخاب کنید. مثلا می‌توانید از رفتار شروع کنید:

  • تغيير رفتار: اگر کسی به تلفن و تکست شما جواب نداد، به جای تماس فوری یا عصبانیت یا تصميم به ترک آنها، مدتی صبر كنيد و سپس با آنها دوباره تماس بگیرید.
  • روابط: دوستی با افراد پایدار را ادامه دهید و دوستی با افراد ناپایدار را خاتمه دهید.

– اصرار: تا بر یک تله به حدی منطقی غلبه نکرده‌اید، سراغ تله بعدی نروید.

١١. تهیه جدول

راه‌هایی که تله را تشدیدروش‌هایی برای تغییر
.مدام با همسرم تماس می گيرم و اورا کنترل می‌کنم.به او وقت بدهم که مدتی برای خودش باشد از او بخواهم هرگاه ناراحت شد به من بگوید. هر 5 دقیقه نپرسم مرا دوست دارد یا نه.
.وقتی یکی از دوستانم فورا به تماسم پاسخ ندهد عصبانی می‌شوم.به آنها زمان بیشتری بدهم.
به شدت درگیر زندگی همسرم می‌شوم.تمرکزم را روی زندگی خودم قرار دهم. دوستان دیگرم را ببینم. سرگرم کارهایی شوم که دوست دارم . تفریح خودم را داشته باشم.

١٢. ناامید نشوید:

تسلیم تله نشوید. بارها با خودتان روبرو شوید.

مثال: نتیجه بعد از یکسال:

‌ – تله خفیف شده.

‌ – پرخاشگرى ‌اش کم شده و در آرامش با پارتنرش حرف می‌زند.

‌ – به حرف‌های پارتنرش در رابطه با زندگی خودش گوش می‌کند.

‌ – او از پارتنرش خواست یا با او ازدواج کند یا رابطه را پایان دهد. پارتنرش با او ازدواج کرد. اگر هم نمی‌کرد، بهتر بود این رابطه غلط پایان یابد. (ناامیدی سازنده)

بخشیدن والدین:

‌ – اگر غفلت و بدرفتاری شدید بوده، بخشش الزامی نیست. انتخاب با شماست.

– اما بدانيد والدین نیز در تله های خود گرفتار بوده اند، ناشی از والدین نابالغ خود. دانستن اين موضوع در بخشيدن آنها به شما كمك مى كند. فراموش نكنيد، اگرچه ممكن است بعضى از آنها لايق بخشيدن نباشند، اما شما سزاوار آرامش ايد.

  • در هر دو صورت حق با شماست.

١. تله رها شدگی

تله رها شدگی اگر قبل از دو سالگی اتفاق بیفتد، بحرانی‌تر است. هر چند كودكان نمی‌توانند به یاد بیاورند. اما چنین فردى در بزرگى نسبت به رهاشدگی مثل کودکی زیر دو ساله واکنش نشان می‌دهد.

مراحل احساس رها شدگی:

از دیدگاه بالبى کودکانی که والدین خود را از دست می‌‌دهند، سه مرحله را تجربه می‌کنند:

١. اضطراب تنهايى: (اوايل تنهايى آنها با گریه اعتراض مى كنند.) کم و بیش خشم خود را نسبت به مادر نشان می‌دهند. اين اتفاق اوايل دوران تنهايى آنها را در بر مى گيرد.)

٢. ناامیدی: (بعد آرام مى شوند و دچار افسردگی و گوشه ‌گیرى مى شوند. و بعد از گذشت زمان دلبستگی تازه اى پيدا مى كنند.

٣. از هم گسیختگی:(خشم نسبت به والدى كه او را ترک کرده. حتی اگر والد مرده باشد.) 

اگر مادر بعد از مدتی باز‌گشت اول نسبت به مادر سرد برخورد مى كنند، دوباره بعد از مدتی دلبسته او مى شوند. (مثال تجربه توییگی سگ كوچك خانه ما.)

از نظر بالبى، الگوی سه مرحله اى اضطراب، ناامیدی، از هم گسیختی، واکنشی است که تمام بچه‌ها نسبت به جدایی از مادرشان دارند. نه تنها کودک انسان، بلکه کودکان تمام گونه‌های جانوری نیز چنین الگویی را از خود نشان می‌دهند.

علل تله  ترک شدن:

١. ممکن است از نظر زیست شناسی و فطری با تنهایی مشکل داشته‌اید. يعنى اصلن با اضطراب تنهايى به دنیا آمده‌اید.

٢. زمانی که کودک بوده‌اید، یکی از والدین شما مرده یا برای همیشه خانه را ترک کرده.

٣. در کودکی مادرتان مدتی طولانی از شما جدا شده ، یا در بیمارستان بستری شده.

٤. توسط یک پرستار یا در پرورشگاه و نزد افرادی که جایگزین مادر شما بوده‌اند بزرگ شده‌اید. یا در سنین خیلی کم برای تحصیل به مدرسه‌ای بسیار دور فرستاده شده‌اید. و از خانواده رها شده ايد.

٥. مادری بی‌ثبات داشته‌اید. اوبه آسانی خشمگین مى شد، مدام مست بود، یا به هر طریق دیگری از شما کناره گیری می‌کرد.

٦. والدین شما هنگامی که کودک بوده‌اید، از هم طلاق گرفته‌اند، یا به قدری با هم مشاجره می‌کرده‌اند، که همیشه نگران از هم پاشیدگی خانواده بوده‌اید.

٧. در موردی خاص، توجه یکی از والدینتان نسبت به خود را از دست داده‌اید. مثلن برادر و خواهر تازه‌ای آمده، یا والدین شما ازدواج مجدد کرده‌اند.

٨. خانواده شما بیش از اندازه به هم نزدیک بوده‌اند، از شما بیش از اندازه مراقبت شده، و بدين سبب هرگز به عنوان یک کودک یاد نگرفته‌اید که با مشکلات زندگی روبرو شوید و حالا از شدت وابستگی می‌ترسید از خانواده جدا شوید.

اگر در از دست دادن والدین، مادر خوانده‌ای را جایگزین کرده‌اید، براى شما مفید است. اگر مادر مریض از بیمارستان برگردد، يا والدین ازدواج کرده مجددا به خانه برگردند، کمی تله شما را جبران می‌کنند.

فرق تله فقدان محبت و رها شدگى:

– فقدان محبت: (والدین از نظر جسمی پيش شما بوده‌اند، اما از آنها عشقی نگرفته‌اید. بی‌ثبات بوده‌اند، یا برای صحبت با کودکان وقت نمی‌گذاشتند.

– رهاشدگی: (غیاب یک نفر از والدين اصلى: مثلا در پرورشگاه تغییر کارکنان.)

  • حتی تجربه تنبیه هم می‌تواند تجربه نوعی ارتباط باشد. والدين تنبيه گر تله بدرفتارى ايجاد مى كنند، نه تله رهايى.
  • خانواده‌ای که مدام مشاجره دارند، و به شما احساس بی‌ثباتی می‌دهند، یا یکی طلاق گرفته، یا یکی یا هر دو دوباره ازدواج کرده‌اند، یا بچه‌هایی که به خانواده دیگر پیوسته‌اند.
  • وقتی بچه جدیدی می‌آید و توجه والدین به بچه جدید می‌رود. (البته همیشه تله رهایی ایجاد نمی‌ شود. به سن آنها هم مربوط است. بدترین فاصله سنى بين دو بچه سه سال فاصله است، كه منجر به حسادت شديد مى شود.)
  • بچه مدام والدین خود را در دیدرس قرار می‌دهد تا مبادا او را ترك كند. به خصوص تا سه سالگى. از دور به نظر رابطه می‌آید، اما در اصل ترس از جدایی است. در چنین صورتی رابطه با والد مساله اصلی کودک می‌شود و توجه کودک نسبت به سایر افراد زندگی‌اش از بین می‌رود.
  • محیط بیش از اندازه مراقبت شده، باعث تله وابستگی و کودک وابسته از ترک شدن هراس دارد.
  • اگر در تله رها شدگی گرفتارید، کمتر پیش می‌آید که روابط عاشقانه شما آرام و با ثبات باشد.
  • کسی که تله رها شدگی دارد، کوچکترین فاصله دوستانش را به معنای رها شدگی تعبیر می‌کند. یا اگر  همسرش به سفر برود، مدام نگران سقوط هواپیماست. گاهی نگران مرگ مادر یا فرزندان است. مدت طولانی به مرگ فکر می‌کند و نمی‌تواند به تنهایی به زندگی ادامه بدهد. (فکر مرگ عزیزان، گاهی بیشتر ناشى از تله‌ رها شدگی است.)
  • اینها دنیای بیرون را فراموش می‌کنند و تمام هم و غمشان صرف حفظ ارتباطشان می‌شود.

كسى كه تله رهايى دارد، جذب آدم هاى مدل زير مى شود:

١. شریک زندگی اى كه تعهد طولانی را نمی‌پذیرد. چرا که ممکن است فردی متأهل یا درگیر رابطه دیگری باشد.

٢. شریک زندگی شما زیاد سفر می‌کند یا زیاد اهل کار است.

٣. شریک زندگی شما از نظر احساسی بی‌ثبات است. (مشروب، مواد مخدر،افسرده)

٤. شریک زندگی شما نیاز به آزادی دارد، چون  همزمان چند معشوقه دارد.

٥. شریک زندگی شما ضد و نقیض عمل می‌کند. گاهی عاشق شما، گاهی انگار اصلا وجود ندارید.

رفتار شما اگر تله رها شدگی دارید:(آسیب رساندن به روابط سالم):

١. از روابط صمیمانه با افرادی که مناسب هستند دوری می‌کنید، می‌ترسید شما را ترک کنند.

٢. بیش از اندازه نگران مرگ شریک زندگی هستید.

٣. واکنش شدید به کارها و گفتار شریک زندگی خود داريد، چرا که احساس می‌کنید شما را ترک می‌کند.

٤. احساس حسادت و مالکیت شدید بیش از حد به شريك زندگى خود داريد؟

٥. به شریک خود می‌‌چسبید. تمام زندگی شما صرف حفظ او می‌شود.

٦. تحمل دوری چند روزه از شریک  خود را ندارید.

٧. هرگز قانع نمی‌شوید که شریک شما با شما خواهد ماند.

٨. عصبانی می‌شوید و شریک زندگى خود را به وفادار نبودن متهم می‌کنید.

٩. برای تنبیه شریک زندگی که شما را تنها گذاشته، يا مى ترسيد شما را ترك كند، او را ترک یا ازاو دوری می‌کنید.

١٠. بی‌دلیل فکر می‌کنید كه شریک زندگی‌تان با زنان و اگر مرد هستيد، با مردان دیگر رابطه دارد.

درمان تله ترک شدن:

١. ترک شدن دوران کودکی خود را درک کنید. آیا از نظر زیست شناختی مستعد بوده‌اید؟ آیا فردی حساس بوده‌اید؟ مدرسه رفتن و در خانه یک دوست خوابیدن برایتان سخت بوده؟آیا بیش از بچه‌های دیگر به مادرتان می‌چسبیدید؟ آیا برای مقابله با احساسات شدیدتان دچار مشکل هستید؟

در هر صورت به دوران کودکی و ترک شدن خود فکر کنید. بخصوص وقتی در زمان حاضر احساس ترک شدگی می‌کنید.

٢. احساسات ترک شدن خود را کنترل کنید. حساسیت بیش از اندازه خود را نسبت به از دست دادن افراد بشناسید. ترس‌های ناامید کننده خود از تنها ماندن و نیازتان به حضور افراد را تشخیص دهید.

٣. روابط گذشته خود را مرور و الگوهای تکرار شونده را مشخص کنید. فهرستی از خطرات تله ترک شدنتان را تهیه کنید. (به روابط عاشقانه شکننده خود فکر کنید.)

٤. از افرادی که تعهد ندارند، بی‌ثبات یا دمدمی مزاج هستند، دوری کنید. حتی با این که آنها جاذبه زیادی ایجاد می‌‌کنند.

٥. هنگامی که فرد با ثباتی را یافتید به او اعتماد کنید. باور کنید همیشه کنار شما خواهد ماند.

٦. در یک رابطه سالم زیادی به فرد مقابل نچسبید. حسادت نکنید یا نسبت به جدایی‌های معمولی واکنش غیرمعمولی نشان ندهید.

٧. کارت بنویسید. مثلا بنويسيد: 

(در حال حاضر احساس رها شدگی می‌کنم، چرا که شريك زندگى من در حال دور شدن از من است و در حال عصبانی شدن هستم و احساس نیاز می‌کنم به او. 

هر چند که می‌دانم این احساس همان احساس ناشى از تله ترک شدن است. تله من با دیدن کوچکترین نشانه‌هایی از دور شدن شريك زندگى ام، دوباره فعال می‌شود. 

باید بدانم که حتی روابط پایدار نيز گاهی از هم فاصله می‌گیرند. اگربه شکل عصبانی و وابسته به دیگران رفتار کنم، او را دورتر می‌کنم. 

باید دیدگاه کلی‌تری نسبت به رابطه‌ام داشته باشم. می‌توانم احساساتم را تحمل کنم و به خاطر داشته باشم که من و او همچنان با هم هستیم.

برای کمک به خودم باید توجهم را معطوف زندگی و بهبودی خودم کنم، هر چه متکی‌تر به خود، بهتر می‌توانم در این رابطه باقى بمانم.

٢. تله سوء ظن و بدرفتاری (تجاوز) 

نمی‌توانم به تو اعتماد کنم.

مثال: زنی جوان كه در زندگی شخصی و شغلی بدگمان است. با آنکه همسرش او را دوست دارد، همیشه به او بی‌اعتماد است و منتظر است یک روز از او بشنود که حقیقتا دوستت نداشتم، و تمام این مدت در حال فریب تو بودم.

خاطرات همين زن: 9 سال بودم كه مادرم با پدرخوانده‌ام ازدواج کرد. در تمام مدت 3 سالی که با هم ازدواج کرده بودند، پدرخوانده ام به من تجاوز می‌کرد. (گریه) نمی‌توانم در مورد این مسأله صحبت کنم.

 – تجاوز ترکیب پیچیده‌ای از احساساتی چون درد، ترس، خشم و غم است. ناگهان غمگین می‌شوید، گریه می‌کنید یا خشمگین می‌شوید. گاهی نیز فاصله می‌گیرید. (بالبی: آن را از هم گسیختگی می‌نامد) گویی در مکان دیگری هستید. همه چیز به نظر شما غیرواقعی می‌آید. روشی برای فرار روانشناختی از تجاوز.

– گاهی برای اینها نزدیکترین افراد، سخت‌تر از دیگران قابل اعتمادند.

– زمانی که دیگران به شما لطفی می‌کنند، به دنبال انگیزه آنها سودجويانه يا متجاوزانه آنها می‌گردید.

– اگر از مردان مورد تجاوز واقع شده باشید، بدگمانی شما به مردان است.

– زنی که در دختری مورد تجاوز واقع شده، مدام از رابطه جنسی متنفر است. خاطرات تجاوز با رابطه همسری او مخلوط می‌شود.

– به یادآوری خاطرات غم انگيز، گاهی از طریق خواب، کابوس، تخیل، و تصاویر خشونت بار است.(خواب‌های کمی ترسناک جنبه درمان اضطرابی دارند. اما نه خوابهای خیلی وحشتناک.)

– گاهی یک لوکیشن، که لوکیشن تجاوز را زنده می‌کند، باعث یادآوری می‌شود.(تداعى معانى ها)

علل تله سوء ظن:

١. شخصی در خانواده شما را تنبیه کرده. (تله بدرفتاری)

٢. شخصی در خانواده شما را در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار داده، یا به طور مداوم شما را برای ارضای میل جنسی لمس کرده. (تله تجاوز)

٣. شخصی در خانواده همواره شما را تحقیر کرده (تجاوز زبانی.)

٤. خانواده به شما قول می‌داده‌اند و عمل نمی‌کرده‌اند. (تله بدرفتاری)

٥. شخصی در خانواده از درد و رنج شما لذت مى برده. (تله بدرفتاری)

٦. در کودکی از شما درخواست انجام کارهایی می‌شده که با تهدید، تنبیه و مجازات همراه بوده. (تله بد رفتاری)

٧. یکی از اعضای خانواده مدام به شما تذکر می‌داده که به غریبه‌ها اعتماد نکنید. (ایجاد ترس)

٨. افراد خانواده شما علیه شما بوده‌اند. خانواده به شما لقبی می‌داده‌اند. (تله بدرفتاری)

٩. در کل حریم فیزیکی، جنسی، روانی شما مورد احترام قرار نگرفته.

تجاوز 2 نوع:

١. شدید.

٢. لمس بدن.

در هر دو حالت تجاوز فیزیکی، روانی است.

مشکل کسانی که مورد تجاوز واقع شده‌اند:

١. چرا خانواده از آنها حمایت نکرده. (احساس بی‌پناهی)

دلبستگی ایمن آنها زیر سوال می‌رود، دنیا خطرناک می‌شود. (هر چه بگندد نمکش می‌زنند وای به روزی که بگندد نمک.)

٢. احساس اين كه چرا خودشان تسلیم شده‌اند؟ (درحالی که آنها کودک بوده‌اند) فریز شده‌اند.

٣. آنها تهدید شده‌اند که رازی را حفظ کنند و خود این نگفتن راز، اسباب رنج روانی بیشتر است. چون تا با کسی صحبت نکنند (فشار خشم و غم و ترس تخلیه نمی‌شود.) احساس گناه از وجود بی گناهشان  نمی‌رود.

٤. آنها سرزنش شده‌اند توسط متجاوز.

٥. احساس بی‌ارزشی بعد از تجاوز.

دلیل مشکل كودكان مورد تجاوز واقع شده: 

کودک نمی‌‌توانسته خانواده را ترک کند. نمی‌توانسته به کسی بگوید، كه این غم و رنج و درد را درونی کرده.

سیستم دفاعی:

  • در هنگام تجاوز از خودش جدا شده. زن: مثل بادکنكى نارنجی در فضا بودم. هیچ چیز واقعی نبود و هیچ چیز مرا اذیت نمی‌کرد. (فرار از احساس وحشتناک رنج.)
  • جدایی از اتفاق: انگار این اتفاق جدای از زندگی است و در بقیه موارد رابطه نرمالی با شخص متجاوز دارد. 
  • دو شخصیتی شدن: شب‌ها او آدمی است که مورد تجاوز واقع می‌شود. روزها آدمی است که نرمال است. این دو شخصیت از هم تفکیک می‌شوند.

کپی کردن:

  • شخصی که در کودکی مورد تجاوز واقع شده، ممکن است به ديگران بی‌اعتماد شود، یا گوشه گیر شود، یا در بزرگی به دیگران تجاوز کند. [چرخه تجاوز] اما بعضی به این چرخه پایان می‌دهند.
  • یا چون پدرش خشونت می‌کرده، او رفتار والد را کپی می‌کند.
  • کسی که مورد تجاوز واقع شده، ممکن است این حالات برایش اتفاق بيفتد:

. خودش متجاوز ‌شود (جبر تکرار فروید)

. از سکس بیزار شود|.

. خودش را درمان ‌کند.

. در ذهنش به دیگران تجاوز كند. (جبر تکرار)

. به همه بدبین شود.

. وقتی پدری یا مادری با بد زبانی فرزند خود را مسخره می‌کنند، يا به گریه می‌اندازند، يا با القاب بد صدا می‌کنند، درواقع از طریق بدل شدن به یک بدرفتار و متجاوز، بدرفتارى و تجاوز دوران کودکی خودش را جبران می‌کند.

. شما احساس می‌کنید وقتی نزدیکانتان با شما بد می‌کنند، پس دنیا جای بسيار بدی است.

یا احتمال دارد شما جذب آدمهای بدرفتار و متجاوز بشوید، چون آنها را شبیه خویشاوندان خود می‌شناسید.

نشانه‌های والدین بد رفتار (سوال شود)

– آيا يكى از والدين شما انفجاری خشمگین می‌شد؟

– آيا بعد از مصرف الکل کنترلش را از دست می‌داد؟

– آيا شما را جلوی دوستان و خانواده تحقیر می‌کرد؟

– آيا با انتقاد از شما احساس بی‌ارزش بودن به شما می‌داد؟

– آيا برای نیاز شما احترام قائل نبود؟

– آيا برای خواسته‌هایش حتی به دروغ متوسل می‌شد؟

– آيا در شغلش نوعی کلاهبرداری می‌کرد؟

– آيا دیگر آزار و فرزند آزار بود و از رنج دیگران لذت می‌برد؟

– آيا وقتی از شما کاری می‌خواست، شما را تهدید یا تنبیه می‌کرد؟

– آيا شما را به برقراری رابطه جنسی مجبور می‌کرد، حتی اگر شما چنین چیزی را نمی‌خواستید؟

– آيا از ضعف شما به نفع خودش سوء استفاده می‌کرد؟

– آيا به شما خیانت می‌کرد، دور از چشم شما فرد دیگری را دوست می‌داشت؟

– آيا اهل سخاوت نبود و از سخاوت شما سوء استفاده می‌کرد؟

– البته والدین بد رفتار لازم نیست همه این موارد را داشته باشند.

  • وقتی می‌پرسید با آنکه شما در کودکی از بدرفتاری رنج بردید، چرا دوباره سراغ افراد بدرفتار می‌روید، آنها جواب می‌دهند: (از تنهایی که بهتر است) (در حالى كه در تنهایی لااقل می‌توان عزت نفس خودرا حفظ كرد. تا اين كه مورد تجاوز آدم هاى بد رفتار باشيد.)

علت تداوم این تله در شما: (سوال شود)

١. حتی زمانیکه  دلیل  واقعى ندارید، باز هم احساس می‌کنید از شما سوءاستفاده می‌شود؟ (احساس ایمنی در شما آسیب خورده، تجربیات گذشته را تعمیم می‌دهید: مثال آزمایش شوك به سگ در قفسى با در بسته سيلگمن.)

٢. از دیگران می‌ترسید، اما احساس می‌کنید لیاقت شما همین است، پس به دیگران اجازه تداوم بدرفتاری را می‌دهید؟

٣. ممکن است به دیگران حمله کنید، چون فکر می‌کنید قصد آسیب رساندن و ضربه زدن به شما را دارند؟

٤. از رابطه جنسی لذت نمی‌برید. برایتان حس اجبار دارد؟

٥. رازداری افراطی در امور شخصی داريد. می‌ترسید علیه شما استفاده شود؟

٦. از ترس سو استفاده، ضعف خود را پنهان می‌کنید؟

٧. اضطراب در جمع از ترس نقد و تمسخر؟

٨. آیا به خاطر ترس، به راحتی در برابر مردم تسلیم می‌شوید؟

٩. احساس می‌کنید دیگران از ترس شما لذت می‌برند؟

١٠. در شما یک جنبه ظالم وجود دارد، حتی اگر آن را بروز ندهید؟

١١. به دیگران اجازه می‌دهید تا از شما سوء استفاده کنند چرا که باور دارید از( تنها بودن بهتراست؟)

١٢. معتقدید که نمی‌توانید به (زنان) یا (مردان) یا (هر دو) اعتماد کرد؟

١٣. بخش عمده‌ای از کودکی خود را به خاطر نمی‌آورید؟ (عمدا یا ناخودآگاه از ترس درد و رنج)

١٤. وقتی از کسی می‌ترسید کاملا«کر و کور» می‌شوید، به گونه‌ای که انگار اصلا آنجا نیستید؟

١٥. حتی وقتی دلیلی ندارید، احساس می‌کنید دیگران قصد و نیت بدی دارند؟

١٦.در خیالات از خودآزاری، دگرآزاری و روابط جنسی لذت می‌برید؟

١٧. به دلیل بی‌اعتمادی از (مردان) یا (زنان) یا (هر دو) اجتناب می‌کنید؟

١٨. گاهی نسبت به دیگران و به ویژه نزدیکترین افرادتان، ظالم و متجاوز هستید؟

١٩. در ارتباط با دیگران احساس درماندگی می‌کنید؟

٢٠. حتی وقتی در یک رابطۀ سالم هستید، آنرا به رابطه متجاوز قربانی تبدیل می‌کنید؟ (ممکن است شما متجاوز یا قربانی) باشید؟ (سادومازوخیسم)

٢١. گاهی شریک و دوستان زندگی خود را متهم به بی‌مهری و سوءاستفاده از خود می‌کنید؟

٢٢. گاهی شریک سالم زندگی خود یا دوستان سالم خود را به بدرفتاری با خود تشویق و ترغیب می‌کنید؟ (مازوخيسم)

٢٣. رابطه جنسی سرد با همسر، یا عدم باور عشق واقعی همسرتان؟

درمان تله بدرفتارى و تجاوز:

١. در صورت امكان از یک معالج کمک بگیرید.(این سخت‌ترین تله است) اگر تله رها شدگى شما خفیف باشد، این کتاب یا این کلاس درمانگر است.

٢. سعی کنید خاطرات تجاوز و بدرفتاری را با جزئیات به یاد آورید. (دردناکترین بخش درمان: مدل ساندویچی بين دو ريلكسيشن.)

٣. هنگام تصویرسازی خشم خود را نسبت به متجاوز بیرون بریزید، در خود احساس درماندگی نکنید.

٤. سرزنش کردن خود را کنار بگذارید. شما لایق این تجاوز نبوده‌اید.

٥. رابطه فرد را با فرد متجاوز کاهش دهيد یا به کلی قطع کنید.

٦. در زمان آمادگی برای متجاوز نامه بنویسید.

٧. تجاوز در رابطه کنونی را تحمل نکنید.

٨. به افرادی که لیاقتش را دارند نزدیک شوید. با افرادی که حقوق شما را رعایت می‌کنند دوست شوید.

٩. با افراد نزدیک خود بدرفتاری نکنید.

  • شما برای به خاطر آوردن به مکانی امن احتیاج دارید (فضای ذهنی امن)
  • اگر والدین یا برادر و خواهر شما علت آن بوده‌اند، برای شما سخت است كه خاطرات را به یاد آورید.
  • به یاد آوردن تجربه حسی دردناک و ترسناک است. (برای همین شما بی‌تفاوتی را پیشه کرده‌اید.) گاهی ماه‌ها می‌گذرد تا در درمان به این نقطه برسیم. (مثل جراحی روح است.)
  • گاهی مراجعین اتفاقی را که نیفتاده خیال می‌کنند، یا اتفاق افتاده اما فکر می‌کنند كه خیال کرده‌اند. به آنها کمک می‌کنیم (آن خيال را حقیقت بپندارند. تا از شرش خلاص ‌شوند.)
  • وقتی خاطرات را به یاد می‌آورید، به متجاوز در خیالتان ضربه بزنید. جلویش بایستید. دیگر آن کودک درمانده نباشید. به آنکس که به شما ظلم کرده بگویید که کارش اشتباه بوده. (اگر نتوانست، درمانگر از او می‌خواهد که کودکش را تا سن الان بزرگ و توانا کند تا بتواند حرفش را بگوید.) ممکن است به او توهین کند یا بگوید جلویت می‌ایستم، یا برود مانع تجاوز او شود و اگر نتواند درمانگر به جایش این کار را از طريق ورود به خيالش می‌کند.)
  • از پدر یا مادری که مراقب  شما نبوده‌اند، عصبانی شوید. خشم را به سمت ویران کردن خود هدایت نکنید. (پرخوری، اعتیاد، افسردگی، پوچی نه) بگویید من از تو خشمگینم! تو این کار را با من کردی! دیگه به تو اجازه نمى دم. تو باعث شدی من از خودم متنفر بشم! تو توانایی عشق ورزیدن من به دیگران رو از من گرفتی! تو لذت جنسی رو از من گرفتی!
  • متجاوز انکار می‌کند. والدین آن را معمولا انکار می‌کنند.

– اگر با متجاوزی در زندگی کنونی خود زندگی می‌کنید، اجازه ادامه تجاوز را ندهید. مرزبندی‌ها را مشخص کنید. اگر مى توانيد رابطه را ترک کنید.

  • در انتخاب‌های بعدی نشانه‌های خطر را شناسایی کنید.
  • اگر روش اجتناب را پیشه کرده‌اید و از هر ارتباطی رویگردانید، سعی کنید به آرامی با دیگران ارتباط بگیرید. ابتدا در حد قرار ملاقات. تا آنجا وارد رابطه شوید که مطمئن باشید می‌توانید از حقوق خود دفاع کنید. خودتان برای خودتان ارزش بسیاری قائل شوید تا شریک شما هم به اینکار تشویق ‌شود. (حرمت امامزاده دست متولی اوست.)
  • اگر نسبت به کسی که دوستتش دارید، بدرفتاری کرده‌اید، همین حالا تمامش کنید. به آنها بگویید اشتباه کرده‌اید و بخشش بخواهید و بگویید جبران می‌کنید و طریق جبران را هم مشخص کنید. کودک درون خود را به خاطر بیاورید. این بهترین راه برای متوقف ساختن خود در مسیر تبدیل شدن به یک متجاوز است.

٣. تله فقدان محبت(هرگز به محبتی که می‌خواهم نمیرسم.)

مردی عاشق زنانی می‌شود که قابل دسترس نیستند. جذب زنان سرد و گوشه‌گیر. «وقتی زنی گرم و مهربان را ملاقات می‌کنم، خیلی زود علاقه‌ام را از دست می‌دهم.

هدیه تهرانی (نمونه این مدل در نقش هاى زن سرد و سنگی است.)

یک زن: من همیشه آن کسی هستم که گوش می‌دهد. دیگران مشکلاتشان را به من می‌گویند و من هم تا جایی که می‌توانم به آنها کمک می‌کنم. اما خودم از مشکلاتم به کسی چیزی نمی‌گویم.

  • احساس ناامیدی مدام نسبت به دیگران. اگر از نظر تجربی از تمامی روابط‌تان این نتیجه را می‌گیرید که از نظر احساسى هیچ کس در کنار شما نیست، احتمالادراین تله گرفتار شده‌اید.

علل تله فقدان محبت

١. مادر شخصی سرد و بی‌عاطفه است و به اندازه کافی کودک را در آغوش نمی‌گيرد.

٢. کودک احساس با ارزش بودن و دوست داشته شدن نمی‌کند. او این احساس را ندارد که فردی عزیز و ویژه است. (رمان یا فیلم پیشخدمت: بچه بيشتر با پرستار بچه رابطه مادر و فرزندى دارد.)

 ٣. مادر برای فرزندش به اندازه کافی زمان و توجه اختصاص نمی‌دهد. 

٤. مادر به اندازه کافی به نیازهای کودک توجه نمی‌کند. (با او ارتباط برقرار نمی‌کند.)

٥. به اندازه کافی کودک را آرام نمی‌کند. بنابراین کودک یاد نمی‌گیرد خود را آرام کند. یا تسكين ديگران را بپذيرد.

٦. والدين به اندازه كافى كودك را راهنمايى نمى كنند. يا او را حمايت نمى كنند. آنها تكيه گاه كودك نيستند. كودك را آورده اند براى حل مشكلات خودشان. 

مثال: مادر جوان ١٧ ساله، پدر ميانسال. پدر با زن زندگى نمى كرد. مادر به عنوان طعمه براى جذب مرد بچه زاييد، اما بعد از تولد بچه نيز رفتار پدر تغييرى نكرد.

– اگر دختران پدران بى عاطفه داشته باشند، تله شان را در روابط عاشقانه با مردان تكرار مى كنند، نه در ساير روابط شان.

– تله رهايى با ترك شدن معلوم است، تله بدرفتارى با رفتارها، اما تله فقدان عاطفه تشخيص اش سخت است. چون علامت ندارد، بلكه نبود رفتار عاطفى است. 

روابط عاشقانه:

خيلى ها با عشق، تنهایی را جبران می کنند، اما اگر دچار تله فقدان عاطفه باشند، از روابط عاشقانه دوری می کنند. یا مدت کوتاهی درگیر آن می شوند. زنان سرد مزاج  یا مردان سرد مزاج عشق را بلد نيستند.

علائم شخصی که فقدان محبت دارد و به قرار ملاقات عاشقانه با او می روید:

– او به حرف من گوش نمی کند. 

– فقط او حرف می زند.

– او با لمس و بوسیدن مشکل دارد. 

– تنها گاهی مواقع قابل دسترس است.

– او سرد و گوشه گیر است. 

– شما خیلی بیشتر از او دلتان می خواهد به یکدیگر نزدیک باشید.

– در زمان نیاز، او در کنار شما نیست.

– او احساسات شما را درک نمی کند.

– خیلی بیشتر عشق می دهید تا عشق بگیرید.

تله فقدان عاطفه شما با شریک زندگی یا دوستانتان:

– نیازهایتان را از طرف مقابل پنهان می کنید و زمانی که نیازهایتان برطرف نمی شود، احساس ناامیدی می کنید.

– از احساس خود حرف نمی زنید، اما در عين حال از اين كه درک نمی شويد، ناامید می شويد.

– خود را آسیب پذیر و نیازمند نشان نمی دهید، تا كمك كنيد شخص مقابل بتواند از شما مراقبت کند.

  • احساس عدم دریافت عاطفه می کنید، چیزی نمی گوييد، اما خشمگین می شوید.
  • مدام طرف را به اهمیت ندادن متهم می کنید.

– دور از دسترس می شوید.

– از طرف توقع دارید فکر شما را بخواند.

– حتا اگر به اندازه کافی عاطفه دریافت کنید، باز هم احساس می کنید نیاز عاطفی شما برطرف نشده. (شاید علاوه بر تله فقدان عاطفه، دچار تله حق طلبی هم هستید.)

درمان تله فقدان عاطفه:

– کودک ‌محروم درون خود را درک کنید.

– احساس فقدان عاطفه در روابط کنونی تان را کنترل کنید.

– روابط گذشته خود را مرور و الگوهای تکرار شونده را معین کنید. (فهرستی از خطرهایی که از حالا به بعد بایستی از آنها دوری کنید.)

– از افرار سردی که جذابند دوری کنید.

– وقتی شخص با عاطفه اى پیدا می كنید، آنچه را که می خواهید به زبان بیاورید. محبتى را كه نياز داريد طلب كنيد، متوقع نباشيد طرف حدس بزنه.

– از سرزنش شخص مقابل و زیاده خواهی برای نیازهایتان دست بردارید.

– آسیب پذیری تان را با شخص مقابل در میان بگذارید .

انواع فقدان عاطفه:

محرومیت از تربیت: (كمبود گرمی و توجه والدین/ آیا قبلن و اکنون شما را در آغوش گرفته و می گیرند؟ / آیا زمان خود را به شما اختصاص می دهند؟/آیا شما را می بوسند؟

محرومیت از همفکری: (آیا والدین شما را درک می کردند؟/ آيا به احساسات شما اعتبار مى دادند؟/ با احساسات شما همگام بودند؟/ آیا مَحرم شما بودند؟/ علاقه به آنچه مى گفتيد نشان مى دادند؟/ آيا از احساسات خود با شما سخن مى گفتند؟)

محروميت از حمايت و مراقبت:

 (راهنمايى/هدايت)

آيا به هنگام ضرورت شما را نصيحت مى كردند؟

مثال:

مادر: اين بچه را ببوس.

بچه : دوستش ندارم .

مادر: اين چه حرفيه؟ معلومه كه دوستش دارى.

 تصوير سازى: 

برای پدر و مادر و اعضای خانواده خود تک به تک تصویر سازی کنید و آنها را از نظر محبت/ همفکری/حمایت/ مراقبت به خاطر آورید.

هرگاه در زمان حاضر دچار احساس محرومیت می شوید، به احساساتتان اجازه بروز دهید، با خود همفکری کنید و از خودتان حمایت و مراقبت کنید.

 وضعیت فعلی را با تصاویر زمان گذشته مقایسه کنید تا آگاهی خود را نسبت به تکرار وضعیت های غلط کودکی بالا ببرید.

درمان تله كمبود عاطفه:

  • درمان تدریجی است.
  • باید خود را مسئول تداوم اين وضع دانست، نه گذشته را.
  • باید یاد بگیرید که از دیگران عشق دریافت کنید.
  • باید روابط خود را با دوستان و شرکای سرد مزاج پایان دهید.   

– باید به شرکای زندگی خود، آسیب پذیری تان را نشان دهید تا حمایت آنها را تحریک کنید.

٤. من با دیگران سازگار نمی‌شوم (تله طرد اجتماعی)

 (ارتباط اجتماعى ارضاء نشده)

  1. ايا در موقعیت‌های اجتماعی، احساس اضطراب و بی‌ارزشی مى كنيد؟ (در جمع خجالتی هستيد؟)(در اجتماع مضطرب می‌شويد؟)

٢. آيا به دلیل مستثنا بودن یا ناخوشایند بودن خود را از دنیا طردشده می‌دانید؟

 ٣. آيا وقتی به جمع یا مهمانی دعوت می‌شوید، دچار اضطراب می‌شوید، چرا که احساس می‌کنید چیزی برای رو کردن در آن جمع ندارید؟

فرقی طرد اجتماعی و تله شکست:

١. طرد اجتماعی (به یک احساس بیرونی مربوط است.)

تله شکست به يك احساس درونی.))

٢. کسانی که دچار تردید اجتماعی هستند، اهل مقایسه‌اند. (مقایسه خود با دیگران، اما از وجه منفی خود.)

٣. آن‌ها وقتی فردی را می‌شناسند حرف زدنشان عادی می‌شود، اما زمانی که غریبه‌ای را ملاقات می‌کنند، نمی‌توانند حرفی بزنند.

٤. این‌ها از نقد شدن و ارزیابی شدن می‌ترسند. بسته به اینکه نسبت به چه چیزی احساس بد دارید. (ظاهر، شغل، هوش یا توانایی مکالمه) ترس از آن‌ها در همان زمین نمایان می‌شود.

٥. این‌ها خودشان را از نظر اجتماعی ناتوان نمی‌دانند.

وقتی در جمع هستند، احساسی تنهایی شدیدی می‌کنند.

احساس تعلق داشتن به گروه در این‌ها ضعیف است.

انواع طرد اجتماعی:

– همه سر به سرش می‌گذارند.

– برایش قلدری می‌کنند.

– عضو گروهی نیست.

نتیجه‌اش: تنهایی، بیماری روان‌تنی، احساس غریبی، كابوس، سردرد، افسردگی.

(توضیح راجع به بایکوت در زندان یا جامعه؟)

  • ظاهر و وزن لکنت زبان شما  باعث طرد شدن شما شده یا باعث تحقیر و سرزنش شما می‌شود.
  • خانواده متفاوت:

– خانواده شما با همسایه‌ها و سایر افراد نزدیک به شما متفاوت بوده‌اند. مثلن به دليل (نژاد / قومیت /  مذهب / زبان / سطح تحصیلات / دارایی)

– با سایر کودکان فامیل متفاوت بوده‌اید.

– کودکی منفعل بوده ايد، آنچه از شما انتظار می‌رفته را انجام مى داده ايد، اما هرگز خودتان علایق و ترجیحات خود را توسعه نداده‌اید. الآن هم فکر می‌کنید چیزی برای رو کردن ندارید.

– مذهب متفاوت (جامعه بهایی يا كليمى يا مسيحى يا سنی در جامعه شیعه).

– قومیت (ترک در بین فارس).

– موقعیت اجتماعی (سطح  تحصیلات) بی‌سواد در بین باسوادان.

– سابقه الکل یا جنون در خانواده.

– مهاجرت کرده‌اید و آنجا نیفتاده‌اید.

– علایق جنسی متفاوت با ظاهر جنسی، پسری که به عروسک علاقه دارد، یا دختری که بازی‌های خشن و پسرانه می‌کند.

– شخصیت خجالتی درون گرا در میان جمعی برونگرا.

– گاهی از نظر میزان هوش و مهارت اجتماعى بهتر از بقیه.

فیزیک متفاوت:

  • خیلی چاق / خیلی لاغر / خپله / لنگ دراز / زشت / صورت پرجوش / سينه خيلى کوچک یا خیلی بزرگ در دختر/ جذاب نبودن.
  • کند بودن در یادگیری / لکنت زبان.

– خام بودن / عدم توانایی در مکالمه.

  • این‌ها باعث طرد  شما شده برای دوری از طرد شدن از دوست‌یابی دست برداشته‌اید.
  • گرایش به کارهای فردی (خیالات / مطالعه / بازی کامپیوتری یا برتر شدن در مهارت‌های فردی برای جبران.

– نقد خانواده در مورد فوق، طرد اجتماعی را درونی می‌کند.

– آیا باید افراد متفاوت را در جاهای متفاوت جمع کرد. مثلاً مدرسه ایرانی، مدرسه افغانی، مدرسه کند ذهن‌ها؟

-همه انسان‌ها تا حدی گرفتاری تله طرد اجتماعی هستند. همه ما بخش مشخصی داریم که نا امن است و ممکن است مورد پذیرش واقع نشود. چه کسی هست که طرد اجتماعی را تجربه نکرده باشد؟

– هرچه طرد اجتماعی زودتر آغاز شود تله نیز قدرتمندتر خواهد بود.

عواملی که تله طرد اجتماعی را تشدید می‌کند: 

١ – احساس بی‌ارزشی و متفاوت بودن با دیگران. 

تفاوت‌های خود را بزرگ و شباهت‌ها را کوچک.

درنتیجه وقتی کنار دیگران هم هستید احساس تنهایی می‌کنید.

٢ – در محل کار محور نیستید. سرتان به کار خودتان است. ترفیع نمی‌گیرید. در پروژه‌ها شرکت نمی‌کنید، چراکه خود را متعلق به گروه نمی‌دانید.

٣ – در جمع احساس اضطراب برای جمله بعدی. فکر می‌کنید با غریبه ها احساس راحتی ندارید.

٤ – از پیوستن به گروه‌ها و اجتماعات امتناع می‌کنید. تنها با اعضای درجه‌ یک خانواده و دوستان نزدیک خود معاشرت می‌کنید.

٥ – خانواده خود را از دیگران پنهان می‌کنید.

٦ – به مردم اجازه نمی‌دهید جنبه‌های خصوصی زندگی شما را بدانند.

٧ – دنبال ارتقاء موقعیت، افزایش دارایی، و تحصیل نیستید تا تفاوت‌های قومیتی را پنهان کنید.

٨ – هرگز بخش‌های خاص خود را نپذیرفته‌اید. چراکه دیگران شما را به خاطر آن جنبه‌ها بد می‌دانند.

٩- خجالتی در مورد ظاهر خود. بیش ‌از اندازه روی وزن و قد و چهره و لباس وقت و هزینه می‌کنید.

١٠ – از موفقیت‌هایی که ممکن است در آن‌ها احمق یا ناشی جلوه کنید، دوری می‌کنید. (مثل سخنرانی در جمع)

١١- اهل مقایسه خود با بهتر از خود (در پول / ظاهر / توانایی / موفقیت / تیپ)

١٢- تلاش بیش‌ازحد جبرانی در آنچه نقص اجتماعی می‌دانید. سعی در اثبات محبوبیت یا مهارت‌های (اجتماعی) پیشی گرفتن از دیگران. تعلق به گروه. موفقیت در کار یا تربیت فرزندانی که محبوب و مشهور هستند.

١٣- ممکن است با مشاهیر یا پولدارها یا اهل قدرت دوست یا نزدیک شویم (برای جبران)

١٤- همسری اجتماعی انتخاب می‌کنید تا غیراجتماعی بودن شما را جبران کند و بعد دچار تله وابستگی می‌شوید. چون طرد اجتماعی را با او جبران می‌کنید.

١٥- افراد خاص کنار هم جمع می‌شويد. (روشنفکران) (هنرمندان) (جوانان ولگرد) (طبقه کارگر) جمع شده‌ها با هم فردی می‌شويد تا غیر فردی بودن خود را جبران کنيد.

١٦- این تله در انتخاب شغل اثر می‌گذارد. احتمالاً به سوی مشاغلی کشیده می‌شوید که تعادل زیادی را نمی‌طلبد. 

١٧ – حرفه‌ای تک نفره، هنرمند، نویسنده، دانشمند، کامپیوتريست، از شغل‌های رایج این تله.

١٨- شما با فرار احساس راحتی می‌کنید اما تله شما تشدید می‌شوید و غیراجتماعی‌تر می‌شویم. بيشترين روش مقابله اى اين طرح، اجتناب و فرار است.

١٩- درمان به جای فرار به رویارویی نیاز دارد. (چون درنهایت در طبقه‌بندی ترس قرار می‌گیرد و درمان ترس، رویارویی تدریجی است.)

درمان تله طرد اجتماعی

١- کودک گوشه گیر درون خود را احساس کنید.

٢- فهرستی از موفقیت‌های اجتماعی که در آن‌ها احساس اضطراب می‌کنید، تهیه کنید.

٣- فهرستی از جمع‌ها و گروه‌هایی که از آنان دوری می‌کنید تهیه کنید.

٤- فهرست راه‌هایی که از طریق آن‌ها دست به جبران افراطى می‌زنید را مشخص کنید.

٥- با استفاده از چهار مرحله قبلی، فهرستی از ویژگی‌های را تهیه کنید که باعث می‌شود احساس بیگانگی آسیب‌پذیری یا بی‌ارزشی داشته باشید.

٦- اگر متقاعد شده‌اید دچار این تله هستید مراحل خروج از این طرح را مشخص کنید.

٧- کمبودهایی را که نمی‌توانید تغییر دهید، دوباره شناسایی کنید.

٨- برای هر یک از نقایص و کمبودهایتان کارت نویسی کنید.

٩- زنجیره‌ای از گروه‌های کاری و اجتماعی را تشکیل و به ‌تدریج این زنجیره را گسترش دهید.

١٠- تلاش کنید تا در جمع آغازگر کلام باشید.

١١- در جمع خودتان باشید.

١٢- از تقلب برای جبران حس ناخوشایندی که دریافت کرده‌اید، دست ‌بردارید.

١٣- وقتی اکنون در جمعی احساس تنهایی می‌کنید، کودکی خود را که دچار احساس تنهایی بودید را به خاطر آورید. (با بزرگسالی خود آن کودک را حمایت کنید و از تنهایی درآورید.)

١٤- موقعیت‌هایی که دچار اضطراب می‌شوید اما از آن‌ها فرار نمی‌کنید را لیست کنید.

١٥- برای موقعیت‌هایی که دچار اضطراب می‌شوید، احساسات و رفتارتان را بنویسید مثلاً (مکالمه بد، حرف‌های احمقانه، یا سکوت، چشم دزدیدن.)

لیست راه‌هایی که از طریق آن‌ها به جبران احساس تمایل می‌پردازید:

  1. خودم را شبیه جمع نشان می‌دهم، هرچند فکرم جور دیگری است. (تظاهر برای پذیرفته  شدن در اجتماع) (خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو)

٢. به دیگران اجازه نمی‌دهم آن روی عجیب من را ببیند.

٣. سنتی‌تر لباس می‌پوشم یا رفتار می‌کنم.

درمان:

جزئیات مشکل خود را توصیف کنید

مثلاً (چاق = بیش از بیست کیلو)

روش سقراطی: 

چه دلایلی بر اثبات آن دارید:

  • آدم‌ها وقتی اول بارم را می‌بینند خوششان نمی‌آید.

چه دلایلی برای رد آن دارید:

* دوستانم به چاقی من اهمیتی نمی‌دهند.

ویژگی‌های فرد را که ناشی از تله طرد اجتماعی است بنویسید: 

مثال:

١. من در بحث‌ها ساکتم. 

٢. من عجیب هستم.

٣. دیگران نمی‌خواهند که مرا بشناسند.

٤. خیلی جدی هستم .

٥. به‌گونه‌ای متفاوت از دیگران لباس می‌پوشم.

٦.علایقی غیرمعمول دارم که دیگران ندارند.

٧. رفتاری توأم با انزوا دارم که افراد را از من دور می‌کند.

1-4-7 درست است.

قبلاً او تفاوت‌ها را بزرگ و شباهت را کوچک می‌شمارد.

درمان:

به‌آرامی پیشرفت کنیم .

تلاش برای بهبود مهارت‌های اجتماعی.

صمیمانه‌تر شدن با دوستان.

کم  یا اضافه کردن وزن.

شرکت در کلاس‌های گفتمان عمومی.

برای نقص‌ها كارت نویسی کنید آن را همراه داشته باشید هر زمان طرح تحریک شد آن را بخوانید.

کارت تغییر اجتماعی

می‌دانم که همین حالا احساس اضطراب دارم. [توضیح حس] گویی که همه دارند به من نگاه می‌کنند. احساس می‌کنم نمی‌توانم با کسی حرف بزنم، اما میدانم که فقط تله در حال تحریک شدن است. اگر به اطرافم نگاهی بیاندازم، می بینم که دیگران به من نگاه نمی‌کنند و اگر هم کسی نگاه کند، نگاه دوستانه است. اگر با دیگران صحبت را آغاز کنم، خیلی زود اضطراب کم خواهد شد. مردم متوجه اضطرابم نخواهند شد. علاوه بر این سایر افراد نیز مضطرب هستند. هر کسی تا حدی در موقعیت‌های اجتماعی، احساس اضطراب دارد. می توانم با نگاه کردن به دیگران و پیدا کردن شخصی برای صحبت کار خود را آغاز کنم.

در بزرگ‌سالی کمتر طرد می‌شویم در بزرگ‌سالی اگر هم طرد شویم، پرطاقت تريم.

اگر كم طاقت مانده‌ایم، در کودکی خود گیر کرده ایم و به جای روبرو شدن با مشکل از جامعه فرار می کنیم. (فرار طرد اجتماعی را درونى می‌کند.) دلیل فرار اضطراب شدید است.

لیستی از موقعیت‌هایی که فرار می‌کنید را مشخص کنید و درجه آن را تعیین کنید.

کمی سخت، 

بسیار سخت، 

تقریباً غیر ممکن.

  • از آسان‌ترین شروع کنید و آن‌قدر بر آن اصرار کنید که جا بیفتید. بعد مرحله کمی سخت تر را شروع کنید. (قانون کمی بهتر)
  • قانون برخورد با ترس، رویارویی تدریجی است.
  • سخت ترین قسمت شروع کار است انجام بده حس اش می‌آید، ترسش می‌رود.
  • وقتی وارد مهمانی می‌شوید تصمیم بگیرید حداقل با دو غریبه صحبت کنید به مهمان‌ها تمرکز نکنید.
  • در جمع خودتان باشید. هیچ نقشی بازی نکنید. سعی نکنید شبیه بقیه باشید.

– تفاوتهای خود را پنهان نکنید. (راز داشتن یعنی تنهایی. لازم نیست به شکل هنجارشکن متفاوت باشید فقط خودتان باشید برخی از آسیب‌پذیری ها و ناامنی ها خود را با آن‌ها در میان بگذارید.)

– خروج از طرد اجتماعی، سفر از تنهایی به سوی ارتباطات بيشتر است.

٥ به‌تنهایی از عهده این کار بر نمی آیم.

(تله وابستگی)

مثال: مارگارت ۲۸ ساله احساس گرفتاری در تله وابستگى. ازدواج با همسری بد رفتار. او حتی می‌ترسد تنهایی بیرون رود.

مثال: ویلیام ۳۴ ساله نمی‌تواند در مورد ازدواج تصمیم بگیرد.

مثال: کریستین ۲۴ ساله مستقل. پایش می شکند، نیازمند تر و خشک خانواده. بعد از مدتی آن‌ها را ترک نمی تواند کمک دیگران را تحمل کند. (با اینکه اگر پای خانواده یا دوستانش هم می شکست او هم این کمک ها را می‌کرد.)

آدم وابسته سردرگم است. 

ناتوان از انجام امور. 

احساس اینکه در این دنیا نمی تواند از خود مراقبت کند. 

احساس فقدان ناکافی بودن برای تصمیم و انجام آن. 

احساس کودک گمشده.

احساس اینکه افرادی که به آن‌ها وابسته است را از دست خواهد داد.

آدم وابسته مردد و نامطمئن. یکی باید برایش تصمیم بگیرد. از فردی به فرد دیگر دنبال نصیحت است.

آدم وابسته تغییر را دوست ندارد آن‌ها می خواهند همه‌چیز یکسان بماند.

وقتی طوری عمل می‌کنید که کارهای تان توسط دیگران انجام شود، توسط تله خود احاطه خواهید شد. وقتى ديگران كارهاى شما را انجام می‌دهند ناتوانی شما را تشدید خواهد کرد.

شما هرگز تست نکرده‌اید که می‌توانید به‌تنهایی عمل کنید.

شما از کارهایی که فکر می‌کنید برای شما سخت است فرار می‌کنید.

وابستگی در رانندگی.

وابستگی در امور مالی.

وابستگی تصميم گيرى.

وابستگی پذیرش مسئولیت. 

وابستگی در یادگیری مهارت. 

وابستگی در بیرون رفتن به ‌تنهایی.

وابسته چه بهایی می‌پردازد تا مبادا حامیانش را از دست بدهد؟

– تحمل خشم.

– تحمل بدرفتاری.

– تحمل خشم خود بی آنکه از آن باخبر باشد.

– اگر وابسته و خشمگین است، تله استحقاق هم دارد.

– برون هراسی یکی از وجوه وابستگی است.

تعریف وابسته: 

کسی که به‌ تنهایی نمی تواند زنده بماند. تنها امید او چسبیدن به فردی است که از او مراقبت می‌کند. او از مرگ دیوانگی و فقر و بی خانمانی می‌ترسد. او دچار پنیک اتک می‌شود، فکر می‌کند چیزی نمانده عقلش را از دست بدهد.

احساس وابسته: 

بی لیاقتی

اضطراب از: ترفیع شغل/ تولد یک فرزند/ فارغ التحصیلی/ ازدواج / مسئولیت.

  • مثال کریستین: كه با پای شکسته کمک نمی خواهد، جبران افراطی وابستگی است. در درون مضطرب. با اینکه مهارت‌هایش را بالا می‌برد، اما از درون فکر می‌کند یک جای کارش می لنگد. او همه موفقیت‌هایش را کوچک و خطاهایش را بزرگ می‌شمارد.

– فرد جبران افراطی وابستگی: آن‌ها از پذیرش هرگونه کمک اجتناب می‌کنند.

علل تله وابستگی:

والدین بیش‌ازحد مراقبت‌کننده.

والدینی که اصلاً مراقبت نکرده‌اند. (از کودکی توهم استقلال)

فرایند 2 مرحله‌ای کودک:

ایجاد بنیانی امن (فرصت استراحت در حالت وابستگی: اگر زود قطع شود: یا وابسته .یا بچه اى زود مستقل شده که نیاز وابستگی‌اش ارضا نشده.

دوری از این بنیان و رسیدن به استقلال (کم‌کم به بچه کمک برای استقلال و کفایت مرحله‌ای)

+ مراقبت بیش‌ازحد نیاز دوم را به خطر می‌اندازد، گویی شما کوچک‌تر از سن واقعی خود هستید.

+ والدین برای شما تصمیم می‌گیرند.

+ والدین تکالیف مدرسه شما را انجام می‌دهند.

+ مسئولیت کمی به شما سپرده می‌شود یا اصلاً مسئولیتی سپرده نمی‌شود.

+ به‌ ندرت از والدین خود جدا می‌شوید و کمتر احساس یک فرد مستقل را دارید.

+ والدینتان از عقاید و میزان صلاحیت شما در انجام امور روزانه انتقاد می‌کنند. (ای‌کاش هیچ کمکی نمی‌کردند، اما انتقاد هم نمی‌کردند.)

+ وقتی امور جدیدی به شما واگذار می‌شود، والدین با گفتن توصیه‌ها و تجویز دستورالعمل‌های مداوم در کار شما دخالت می‌کنند.

+ والدین چنان به شما احساس امنیت می‌دهند که تا از خانه والدین خارج نشوید، طرد شدن یا شکست را تجربه نمی‌کنید.

  • والدین شما بسیار نگرانند و مدام به شما نسبت به خطرات اخطار می‌دهند.

مراقبت بیش از اندازه:

+ مداخله‌گری (نیت خوب) اما مانع از سعی و خطا و تجربه مستقل کودک.

  • نقد حرکات مستقلانه کودک. (کودک احساس می‌کند اگر به توصیه‌های والدین یا دیگران گوش نکند، شکست می‌خورد).
  • فرد وابسته دنیا را بی کمک دیگران ناامن می‌بیند.

چرا والدین وابسته می‌کنند:

آنها بی‌عاطفه نیستند، ترسو و مضطرب‌اند.

وابسته‌ها از کودکی خاطرات دردناک ندارند. / تا خانه را ترک نکرده‌اند، خاطرات خوبی دارند. / اما بعد از ترک خانه، تجربه‌های: طرد شدن – مشکلات و تنهایی.

تله اطلاعات معمولاً همراه تله وابستگی است. کسی که شخص را وابسته به خود می‌کند او را مطیع خود هم می‌کند.

اگر اعتماد به ‌نفس ندارید، قطعاً وابسته هستید. (نیاز کفایت شما ارضا نشده در کودکی.)

افراد وابسته وقتی 20 ساله می‌شوند، نمی‌توانند خانه خود را ترک کنند. والدین آنها همچنان در تصمیمات آنها مداخله، درباره همه‌چیز توصیه.

اگرچه دختران باید وابسته باشند، اما مردان وابسته هم کم نیستند.

گاهی دلیل وابستگی در سنین بالا، دوران پیری والدین است.

بی‌توجهی در مراقبت:

والدین بی‌توجه در مراقبت. بچه را ضد وابستگی بار می‌آورند. معمولاً این تله با فقدان عاطفه همراه است.

علل وابستگی در بی‌توجهی در مراقبت:

به‌اندازه کافی از سمت والدین خود راهنمایی و هدایت دریافت نمی‌کنید.

شما تصمیماتی فراتر از سن خود را به ‌تنهایی یاد می‌گیرید.

باید در خانواده خود همچون فردی بزرگسال باشید. حتی زمانی که از درون احساس یک کودک را دارید.

از شما انتظار می‌رود کارهایی بکنید یا چیزهایی را بدانید که فراتر از سن شما هستند. این نوع بچه‌ها با آنکه از کودکی مستقل به نظر می‌آیند، اما امکان وابسته شدن را هم دارند. چون این نوع استقلال و مسئولیت برای آنها هنوز زود است. آنها شک دارند که آیا تصمیمات درستی می‌گیرند.

گاهی در وابستگی جای فرزند و والد عوض می‌شود.

تله وابستگی در روابط عاشقانه شما نیز رسوخ می‌کند.

نشانه‌های خطر تله وابستگی در همسرداری

همسر شما همچون پدر یا مادر شما قوی به نظر می‌رسد. 

همسر شما از مراقبت کردن از شما لذت می‌برد و دوست دارد با شما مانند فرزندش رفتار کند.

به تصمیمات او بیشتر از تصمیمات خود اعتماد دارید.

 اغلب تصمیمات را او می‌گیرد.

می‌فهمید زمانی که او نزد شماست استقلال ندارید و در نبودش همه‌چیز متوقف می‌شود.

هزینه همه‌چیز را او می‌پردازد و امور حسابرسی کاملاً بر عهده اوست.

او از عقاید، سلیقه و کارایی شما در امور روزمره انتقاد می‌کند.

هرگاه کاری بر عهده شماست، احساس می‌کنید که همیشه باید توصیه او را جویا شوید، حتی اگر تخصصی در آن زمینه نداشته باشد.

همه کارها را برای شما انجام می‌دهد و هیچ مسئولیتی بر عهده شما نیست.

هرگز احساس ترس، ناامنی و آسیب‌پذیری نمی‌کنید.

یعنی ادامه کودکی و والد در رابطه همسری.

اینجور افراد هرکجا می‌روند به دنبال کسی هستند که در صورت مشکل بتواند به آنها کمک کند.

سؤالات زیر مشخص می‌کند که آیا شما وابسته‌اید؟

همیشه به دنبال راهنمایی و مشورت با افراد باهوش‌تر و قوی‌تر از خود هستید؟

موفقیت‌های خود را ناچیز، شکست‌هایتان را بزرگ می‌دانید؟

از رویارویی با چالش‌های تازه خودداری می‌کنید؟

خودتان تصمیم‌گیری نمی‌کنید؟

خودتان به امور مالی خود رسیدگی نمی‌کنید؟

نسبت به سایر هم‌سن‌وسالان خود، وابستگی بیشترى به والدین خود دارید؟

از تنهایی و تنها سفر کردن امتناع می‌کنید؟

ترس‌ها و فوبیاهایی دارید که با آنها روبه‌رو نمی‌شوید؟

از بسیاری نقش‌ها و مهارت‌های عملی بی‌اطلاع هستید؟

در هیچ زمان مشخصی به‌طور مستقل زندگی نکرده‌اید؟

علايم تله وابستگی (جبران افراطی) داريد

برای هیچ کاری از دیگران توصیه و راهنمایی نمی‌خواهید، همه‌چیز را خودتان باید انجام دهید.

مسئولیت‌های تازه می‌پذیرید و با ترس‌هایتان روبه‌رو می‌شوید، اما احساس فشار می‌کنید.

همسر شما کاملاً به شما وابسته و درنهایت شما همه کارها را انجام می‌دهید و به‌تنهایی تصمیم می‌گیرید.

آن بخش از خود را که به کمی (وابستگی سالم) نیاز دارد نادیده می‌گیرید.

درمان تله وابستگی:

١. وابستگی دوران کودکی خود را درک کنید. (کی شما را وابسته کرد؟ مادر؟ پدر؟ شاید هم تنها فرزند و يا بچه کوچولوی خانواده بودید.

٢. فهرست وابستگی‌های خود را تهیه کنید.

٣. فهرست چالش‌ها، تغییراتی که به خاطر ترس از آنها فرار می‌کنید را تهیه کنید.

٤. خودتان را به سمت پذیرش مسئولیت امور روزانه و تصمیمات جدید سوق دهید، بدون کمک خواستن از دیگران، با امور ساده شروع کنید.

٥. وقتی در یک کار موفق شدید، از خودتان رضایت داشته باشید.

٦. لیست روابط وابستگی خود را تهیه و از آنها دوری کنید.

٧. از افراد قوی و بیش‌ازحد مراقبت‌کننده دوری کنید. (یا مرزبندی را مشخص کنید)

٨. اگر شخص را یافتید که به شکلی متعادل با شما رفتار می‌کرد، رابطه با او را امتحان کنید.

٩. به رئیس والد یا همسری که شما را وابسته کرده‌اند، غر نزنید، برای راهنمایی و کمک سراغ آنها نروید.

١٠. مسئولیت‌ها و چالش‌های تازه بر عهده بگیرید. اما به‌تدریج و آرام‌آرام.

١١. اگر وابستگی جبران افراطی دارید: از دیگران کمک بخواهید. مسئولیت‌های تازه بیش‌ازحد را نپذیرید. از اضطراب خود به‌عنوان معیار اندازه مسئولیتی که می‌توانید بپذیرید استفاده کنید.

١٢. اگر والدین انتقادگری داشتید، احتمالاً شما نیز به انتقاد از خود متمایل هستید. بی‌اعتبار کردن خود را تمام کنید. دست از انتقاد و بی‌ارزش کردن خود بردارید.

نشانه‌های تله وابستگی:

١. همچون بچه رفتار کردن.

٢. تداوم رابطه با افراد، بی‌توجه به چگونگی رفتار آنها.

٣. رفتاری چسبنده داشتن.

٤. انتخاب افرادی که تمایل دارند زندگی مرا کنترل و از من مراقبت کنند.

٥. برای بودن با یک فرد زندگی خودم را فراموش می‌کنم و شکل او زندگی می‌کنم.

٦. خودم برای خودم تصمیم نمی‌گیرم.

٧.خودم برای خودم پول درنمی‌آورم.

٨. خودم را در مسیر آنچه که می‌توانم به دست آورم، سوق نمی‌دهم.

  • کودکی‌تان را در حالت وابستگی تصور کنید. با بزرگ‌سالی خود به سراغ کودک بروید و به او در ذهنتان کمک کنید:

اگر کاری را بلد نیست به او یاد بدهید.

اگر می‌ترسد به او شجاعت بدهید.

اگر از او انتقاد می‌کنند، بی‌اعتنایی از انتقاد را به او یاد بدهید.

٦- به‌زودی فاجعه رخ می‌دهد.

 (تله آسیب‌پذیری)

ترس آموختنى است يا غريزى؟ 

كدام بخش آموختنى و كدام بخش غريزى است؟

 در كودكان ترس از سقوط و صداى بلند با آنها هست، بقيه ترس ها آموختنى است. در كودكى آنها توصيه هاى توس شما را نمى فهمند، اما در دو سال و چند ماهگى يكباره همه را درك مى كنند. 

رابرت 31 ساله: به‌طور ناگهانی حس گیجی و حواس‌پرتی می‌کنم، نمی‌توانم نفس بکشم. تپش قلبم تند می‌شود. انگار دارم دیوانه می‌شوم، یا دارم سکته قلبی می‌کنم. (تا مدتی به بیمارستان مراجعه می‌کردم.) (گاهی فریاد می‌کشم، گاهی صداهایی می‌شنوم که متوقف نمی‌شوند.)

سؤال: آیا نگرانی‌هایت در مورد سکته قلبی یا دیوانگی به وقوع پیوسته؟

– نه.

او سفر نمی‌رود. سوار آسانسور نمی‌شود. داخل آب دریا نمی‌رود. همه‌اش از دزد می‌ترسد.

تجربه آسیب‌پذیری:

الیس: اضطراب ناشی است از:

میزان محاسبه خطر بزرگ‌تر از واقعیت.

ميزان محاسبه توانایی مقابله شما کمتر از واقعیت.

انواع آسیب‌پذیری

سلامتی (مالیخولیایی) پنيك اتک ها بیشتر ترس از سلامتی دارند. مدام بدن خود را بررسی / هوای سرد / گرم / خشم / هیجان / قهوه / الکل / موجب حمله و استرس شما می‌شود. (مثلاً موقع خواندن یک مقاله در مورد سلامتی یا شنیدن خبر مریضی یک نفر، دچار این حالت می‌شوند. / شاید در بچگی زیاد مریض شده‌اید / یا والدین مریض داشته‌اید به هر جهت ترس‌های شما بیش‌ازحد و غیرواقعی است.

خطر:

شما دنیا را مملو از خطر می‌بینید.

باور دارید اگر مراقب نباشید اتفاق بدی رخ می‌دهد.

دزدگیر به خونه وصل می‌کنید، اما فکر می‌کنید دزد می‌آید دزدگیر را از کار می‌اندازد.

فقر:

شما همیشه نگران پول هستید.

به شکل غیرواقعی نگران ورشکست شدن و خیابان خواب شدن هستید.

خودتان را در پیری فقیر تصور می‌کنید.

هرچقدرهم که ثروت داشته باشید، خودتان را در یک قدمی بی‌پولی و بدبختی می‌بینید.

احساس می‌کنید برای فقیر نشدن، بایستی فلان مقدار ثروت داشته باشید.

پول پس‌انداز می‌کنید.

خرج کردن برای شما مشکل می‌شود. (به نظر خسیس می‌رسید.) خسیس: ترس از فقر است.

اخبار بحران اقتصادی را می‌خوانید.

در امور مالی محافظه‌کارید.

مدام از تمام شدن پولتان وحشت دارید.

3- از دست دادن کنترل:

ترسیدن از دیوانگی.

ترسیدن از دست دادن کنترل.

ترسیدن از پنیک اتک.

ترس از بیهوشی.

یک حمله عصبی در حالت عادی یک تا 2 دقیقه ماندگاری دارد، اما تفکر اضطرابى شما زمان آن را طولانی‌تر می‌کند.

علل احتمالی تله آسیب‌پذیری:

١. مشاهده والدینی که دچار همین تله بوده‌اند (از دست دادن کنترل، بیماری، ورشکستگی)

٢. مراقبت بیش‌ازحد والدین از خطر بیماری، مدام به شما بابت بیماری تذکر می‌داده‌اند / به شما تلقین شده که برای رویارویی با مسائل روزمره ضعیف و ناتوان هستید. (مادر وسواسی / اهل میکروب‌زدایی.

٣. والدین به حد کافی از شما مراقبت نکرده‌اند. محیط کودکی شما از نظر فیزیکی، احساسی، مالی امن نبوده (همراهی با تله فقدان عاطفه / بدگمانی بدرفتاری)

٤. در بچگی بیمار بودید، یا حادثه غم‌انگیزی مثل تصادف را تجربه کردید.

٥. والدین شما در اثر تصادف مردند و شما دنیا را محیطی خطرناک می‌بینید. (مثلاً جامعه اسرائیل به بچه‌هاشون مدام حادثه هولوکاست را یادآوری می‌کنند تا یادشون نره، و اونها در ترس به سر می برن (حزب دست راستی هم از ترس مردم سوءاستفاده می‌کند که رأی آنها را به دست آورد.)

نشانه‌های خطر در روابط:

تمایل به انتخاب افرادی قوی که شما را از خطرات حفظ کنند:

هم طرح‌واره وابستگی در این مورد.

هم تداوم به دلیل انتخاب همسر و دوست.

دنبال افرادی می‌روید که ترس‌های شما را بشنوند و به شما اطمینان بدهند.

تله‌های آسیب‌پذیری:

١. به دلیل ترس مبالغه‌آمیز دچار اضطراب عمومی شده‌اید.

٢. آن‌قدر دچار وسواس سلامتی هستید، که مدام آزمایش و دکتر می‌روید و برای خانواده شما تنها وقت و هزینه دارد.

٣. به خاطر حساسیت‌های بدنی و بیماری‌های احتمالی، دچار حملات عصبی و استرسی مى شوید.

٤. به شکل غیر واقع‌بینانه، نگران ورشکستگی و به جای سرمایه‌گذاری تازه به ذخیره آنچه دارید می‌پردازید و توانایی خطر کردن نخواهید داشت. گاهی یک کارمند ساده می‌مانید که نکنه بی‌حقوق بمونید.

٥. به شکل افراطی منتظر یک حمله جنایی هستید. شب از خانه بیرون نمی‌رین، سفر نمی‌رین و از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده نمی‌کنید. زندگی‌تون بسیار محدود می‌شه.

٦. به دیگران اجازه می‌دین تا از شما در برابر ترس‌هاتون محافظت کنند و وابسته می‌شید.

٧. اضطراب دائمی باعث بیماری‌های روان‌تنی شما می‌شه {اگزما، آسم، ورم روده، زخم معده}

٨. از ترس نمی‌‌تونین مثل بقیه، خیلی از کارها را انجام بدید.

٩.همسر و بچه‌هاتون رو از ترس محدود می‌کنید.

١٠. ترس‌تون رو به بچه‌هاتون منتقل می‌کنید.

١١. به شکل افراطی دارودرمانی می‌کنید.

١٢. دچار وسواس کنترل می‌شید. پنج دفعه قفل بودن در و روشن بودن چراغ را چک می‌کنید و هی دست می‌شورید.

درمان تله “آسیب پذیری”

١. علل تله خود را دریابید. (آیا بیش از حد شما را ترسانده‌اند یا از شما مراقبت کرده‌اند؟)

٢. فهرستی از ترس‌های خود تهیه کنید.

٣. احتمال وقوع ترس‌هایتان را بررسی کنید (به روش سقراطی)

مثلاً ترس از هواپیما: فکر می‌کنید احتمال سقوط یک هواپیما چند درصد یا يك به چند میلیون است؟

(احتمال وقوع / آمار واقعی)

٤. برای هر کدام از ترس‌هایتان کارت‌نویسی کنید.

٥. با کودک ترسیده درون خود صحبت کنید و برایش مبالغی شجاع باشید.

٦. برای فرزند خود پدر و مادری شجاع باشید.

٧. روش ریلکس شدن را بیاموزید و انجام دهید.

٨. سعی کنید تا از طریق “تصویرسازی” بر ترس‌های خود غلبه کنید.

٩. از عهده ترس‌های خود در زندگی واقعی بر آیید.

١٠. هر قدمی که پشت سر می‌گذارید، به خود پاداش دهید.

١١. افرادی که تله شما را تشدید می کنند ترک کنید، یا در این زمینه با آنها مرزبندی کنید.

١٢. مهم‌تر از همه، بر اجتناب‌های خود غلبه کنید. تله “آسیب‌پذیری” تله ترس است. ترس، شما را فراری می‌دهد. حال آنكه درمان ترس، رویارویی تدریجی است.

١٣. نمونه کارت تله آسیب‌پذیری:

– الان که سوار آسانسور شدم، خیلی می‌ترسم كه فاجعه‌ای رخ دهد و و آسانسور سقوط کند.

– اما این تله من است که دوباره فعال شده. احتمالاً در حال بزرگ کردن احتمال خطر هستم.

– دلم می‌خواهد پیاده شوم و بقیه راه را با پله پایین بروم، در اين صورت ترسم بيشتر مى شود. و ديگران هم از من نااميد مى شوند. اما بهتر است به اضطرابم که تنها ناشی از یک فکر است نگاه کنم و یادم باشد یک فکر، فقط یک فکر است، فکری کودکانه. “تله آسیب‌پذیری” یک تله ترس کودکانه است.

تمرین “نفس کشیدن” برای تقلیل اضطراب تله “آسیب‌پذیری”

– هر وقت تند نفس می‌کشیم، دچار اضطراب می‌شویم. در این مواقع اگر دو دقیقه به آرامی نفس بکشیم، مثلاً هشت نفس در یک دقیقه. به طوری که شکم تکان بخورد و نه سینه، اضطراب تقلیل پیدا می‌کند.

وقتی نفس‌تان را به داخل می‌دهید به “آرامش” فکر کنید و وقتی آن را بیرون می‌دهید به نفس کشیدن.

تمرین “تصویرسازی”

– وقتی تله “آسیب‌پذیری” فعال می‌شود، ذهن شما تصاویری از فاجعه را ایجاد می‌کند. شما هم برای مقابله، تصاویری از آینده را که وضعیت کمی بهتر است تخیل کنید.

ذکر درمانی:

این جملات را به صورت ذکر زمزمه کنید:

– این نیز بگذرد.

– آینده معمولاً بهتر از افکار ترسناک من است.

– در آينده نه فاجعه مى شود و نه معجزه، كمى بدتر يا كمى بهتر مى شود. 

١٧. بعد از هر مرحله پیشرفت، به خود تبریک بگویید. این کار باعث ترشح “دوپامین” که هورمون پاداش است و ایجاد کننده روتین‌های زندگی است، مى شود.

١٨. فراموش نکنید که تله “آسیب‌پذیری” به شما ضررهای زیادی می‌زند و زندگی شما را محدود می‌کند. رهایی از آن یعنی بازگشت به زندگی. کسی که دچار تله “آسیب‌پذیری” است، در دنیای محدودتری زندگی می‌کند.

مثال آزمايش سگ در قفس و شوك (افسردگى و ترس اموختنى است.)

٧. من بی‌ارزش هستم.”تله نقص و شرم”

دلايل:

١. انسان با يك خود واقعى به دنيا مى آيد. با نقد والدين، او خود آرمانى والدين را درونى مى كند، و با مقايسه خود واقعى و خود آرمانى، خودش را به رقابتى پرفكسيونيستى دچار مى كند، اما چون رسيدن به خود آرمانى ممكن نيست، و مدام مورد نقد واقع مى شود، براى محافظت از خود، نقاب مى زند. نقاب آرمانى او را ظاهرا محافظت مى كند، اما او را در اين اضطراب فرو مى برد كه هر آن ممكن است نقاب قلابى از صورتم بيفتد و من واقعى ام برملا شود. او عليرغم ظاهر كامل از درون به دو دليل احساس نقص مى كند. يكى به دليل ترس از لو رفتن نقاب. يكى به دليل فاصله با خود آرمانى از درون. و بدين سان طرحواره نقص شكل مى گيرد. 

گشتالت با شكستن نقاب به دنبال رفع احساس نقص است. و راجرز از طريق گفتگو به دنبال يافتن خود واقعى و رفع تضاد بين خود آرمانى و خود واقعى، به نفع خود واقعى، تا احساس نقص را بر طرف كند.

 ٢. نقد زيادى فرد توسط خانواده، محيط، جامعه، فرهنگ، با معيار خود آرمانى، (كه چون در عمل ممكن نيست)، به خود نقاب زده تبديل مى شود. و باور به خود آرمانى درونى مى شود و تبديل مى شود به پرفكسيونيسم. 

خود واقعى كه در مدل گفتگوى راجرزى به دنبال آن است، و خود واقعى كه گشتالت با شكستن نقاب قلابى دنبال آن است. 

٣. نقص به شرم در فكر و احساس و بدن تبديل مى شود. شرم خودش را از طريق، تنفس كوتاه، صداى ضعيف و بدن در خود جمع شده و نگاه به پايين افتاده، نشان مى دهد. درمان فكرى از طريق بى اعتبار كردن افكار زمانبر است. اما درمان از طريق بدن، با تكنيك هاى غلبه بر شرم در بازيگرى ممكن و سريع الوصول است.

 نفس عميق براى غلبه بر كوتاهى تنفس. آواز بلند براى غلبه بر كوتاهى صدا و رقص براى غلبه بر فشردگى بدن. به شرط آنكه همه اين ها به شكلى مسخره و كودكانه انجام شود تا دوباره به پرفكسيونيسم تبديل نشود.

کسی که دچار تله “بی‌ارزشی” است، وقتی به درمان‌گر مراجعه می‌کند، درمان او را بی‌ارزش و ناچیز می‌کند. اگر در مقابلش مقاومت شود، دست از بی‌ارزش کردن برمی‌دارد.

او فكر مى كند كه:

١. هیچ‌کس نیست که واقعا مرا بشناسد و عاشق من شود. چون آنچه از من مى بيند، من قلابى است

٢. من لیاقت عشق را ندارم.

٣. رازهایی دارم که نمی‌خواهم کسی در مورد آنها بداند، حتی نزدیک‌ترین افراد.

٤. تقصیر من بود که پدر و مادرم دوستم نداشتند.

٥. چهره فعلی من چهره حقیقی من نیست.

٦. به سوی افرادی کشیده می‌‌‌شوم که مرا نقد و طرد می‌کنند.

٧. اگر کسی مرا دوست بدارد، من او را نقد و طرد می‌کنم.

٨. ویژگی‌های مثبت خودم را بی‌ارزش می‌کنم.

٩. با حجم زیادی از شرمندگی نسبت به خودم زندگی می‌کنم.

١٠. یکی از ترس‌هایم لو رفتن اشتباهاتم در زندگی است.

احساس نقص، احساس شرمساری است. نقص یعنی نداشتن اعتماد به نفس و باورهای مرکزی‌اش یکی از این موارد یا هر سه تای آن‌هاست:

١. من خوب نیستم.

٢. من توانا نیستم.

٣. من زیبا ( دوست داشتنى) نیستم.

سوال:

١. از ده تا، چند تا خود را خوب می‌دانید؟

٢. از ده تا، برای آن چه از خود متوقع‌اید، چند تا خود را توانا می‌دانید؟

٣. از ده تا، چند تا خود را زیبا می‌دانید؟

– زمانی که نواقص آشکار می‌شود دچار احساس شرمندگی می‌شوید.

احساس شرمندگی، یعنی من خوب نیستم یا توانا نیستم یا زیبا و دوست‌داشتنی نیستم.

برای فرار از تحمل چنین باری، دست به هر کاری می‌ٰزنید. احساس می‌کنید نقص‌های شما درون شماست. این طرحواره، از بیرون ممکن است قابل مشاهده نباشد. (برخلاف طرحواره “طرد اجتماعی” که بیرونی و قابل مشاهده و به زودى قابل تشخیص است.)

  • از نظر آماری نیمی از کسانی که طرحواره دارند، دچار “تله نقص” هم هستند.
  • اگر نداشتن اعتماد به نفس‌شان معلوم باشد = تسلیم.
  • اگر عادی به نظر می‌رسند = اجتناب
  • اگر آنچنان خوب هستند، که باور نمی‌کنید دچار این تله باشند = جبران افراطی

کسانی که دچار تله “نقص” هستند، از درون احساس می‌کنند دوست‌داشتنی نیستند و اگر کسی آنها را دوست بدارد، ممکن است چاپلوس او شوند.(مريد مريدان خود.)

– گاهی علاقه دیگران را ظاهری می‌دانند. مثلاً واقعاً آن‌ها را به مهمانی دعوت کرده‌اند، اما آن‌ها احساس می‌کنند این دعوت ظاهری است. نه برای این که واقعاً ظاهری است، بلکه به این خاطر که از درون خود را باور نمی‌کنند و دعوت نشدن را به بیرون نسبت می‌دهند.

– اگر قراری را کمی جا‌به‌جا کنید، خواهند گفت اگر می‌خواهید قرار را به هم بزنید، به هم بزنید. چون همیشه منتظر هستند دیگران ضعف آن‌ها را کشف کنند و رابطه با آن‌ها را به هم بزنند.

– اگر آن‌ها روش “تسلیم” را برگزینند، هر کسی می‌تواند به آن‌ها آسیب برساند و اگر روش ” جبران افراطى” را پیشه کنند، اجازه نمی‌دهند کسی به آنها نزدیک شود یا ضربه بزند.

– گاهی روش “جبران افراطی” از “تله نقص” می‌تواند شبیه به تله “حق‌طلبی” شود. (آن‌ها چنان حق‌طلب می‌شوند که گویی در همه طول عمر، کسی آن‌ها را دوست نداشته و حالا آن‌ها می‌خواهند خاص و ویژه شوند که هرگز کسی نتواند از آنها انتقاد کند و آن‌ها را نادیده بگیرد.) در چنین روشی ممکن است همسر کسی که “جبران افراطی” می‌کند از او جدا شود، اما او هنوز حاضر نباشد نقص‌های خود را بپذیرد، مبادا آسیب‌پذیر نشان داده شود.

– گاهی آدم ها فکر می‌کنند افسرده هستند، در حالی که از درون از “تله نقص” رنج می‌برند.

– اگر تله نقص دارید و شیوه مقابله شما اجتناب است، احتمال مصرف الکل، مواد مخدر، پرکاری، پرخوری برای خنثی کردن رنج ناشی از احساس بی‌ارزشی که می‌کنید زیاد است.

علل داشتن “تله نقص”

١. والدین شما دچار تله “حق‌طلبی” بوده‌اند و شما را برای ظاهر، رفتار و گفتارتان مجازات کرده‌اند.

٢. احساس می‌کرده‌اید باعث ناامیدی والدین هستید و این حق خانواده است که از شما انتقاد کند.

٣. توسط والدین خود، طرد شده‌اید.

٤. توسط یکی از اعضای خانواده، مورد تجاوز جنسی، فیزیکی و یا احساسی واقع شده‌اید.

٥. والدین به شما می‌گفته‌اند که (خوب نیستید/ توانا نیستید/ دوست داشتنی و زیبا نیستید)

٦. همواره به شکل نامحدود با خواهر و برادر خود مقایسه می‌شده‌اید.

٧. پدر و مادرتان شما را ترک کرده‌اند و يا خودكشى كرده اند و با اين كه در آن زمان ممكن است پنج ساله بوده ايد، شما خود را سرزنش می‌کرده‌اید.

مثال:

اگر در کودکی، ساکت بوده‌اید مورد انتقاد قرار گرفته‌اید که “چرا حرف نمی‌زنی” یا اگر حرف می‌زده‌اید، می‌گفته‌اند که “چقدر خسته ‌کننده‌ هستی.”

تله‌های ” نقص و بدرفتاری” و ” کمبود محبت” با هم نسبت دارند.

کودکی که مورد تجاوز واقع شده:

اگر خشمگین شود، دچار “تله نقص” نمی‌شود.

اگر بپذیرد که مقصر است، دچار”تله نقص” می‌شود.

تله‌ “نقص” داشتن:

١. به محض اینکه احساس پذیرفته شدن کنید، نسبت به شریک خود ایرادگیر می‌شوید و رابطه عاشقانه شما از بین می‌رود.

٢. اگر”اجتنابی” عمل کنید، خود حقیقی‌تان را پنهان می‌کنید و هرگز حس نمی‌کنید که شریک‌تان شما را مى شناسد.

٣. چون در کودکی مقایسه شده‌اید، ذهن مقایسه‌ای دارید. به همین دلیل به شریک زندگی‌تان و دیگران احساس حسادت کرده و احساس بی‌کفایتی می‌کنید.( يكى از دلايل حسادت، داشتن تله نقص است.)

٤. مدام چک می‌کنید كه آیا هنوز برای شریک زندگی‌تان ارزشمند هستید.

٥. به شریک زندگی‌تان اجازه می‌دهید از شما انتقاد کند.

٦. با پذیرش انتقادهای درست، مشکل خواهید داشت.

٧. به شدت از فرزندان خود انتقاد می‌کنید.

٨. با شخصی پایین‌تر از خود ازدواج می‌کنید تا در مقایسه احساس نقص نکنید.

مثال:

مردی که تعداد زیادی دوست ‌دختر داشته اما ایراد می‌گیرد که یکی کوتاه بود، یکی شغل درجه پایینی داشت و غیره.

– چه جور زنی می‌خواهی؟

– می خواهم زنی موفق باشد، اما نه خیلی موفق. از من موفق‌تر نباشد.

اگر دچار “تله نقص” هستید، احساس می‌کنید یک فرد کاملا مطلوب، نواقص شما را می‌بیند و در نهایت شما را طرد می‌کند.

– آن‌ها فکر می‌کنند، هر کسی آنها را دوست دارد، باید در درجه کم‌تری از ارزشمندی قرار داشته باشد.

– این افراد فکر می‌کنند تنها وجه دروغین‌شان لایق عشق است.

– بزرگ‌ترین ترس این افراد، رو شدن ضعف‌های‌شان است.

عشق‌ناباوری:

به دلیل “تله نقص” عشق را باور نمی‌کند، چون خود را با این ضعف‌ها لایق نمی‌داند. (می‌دانم که بالاخره روزی با او ازدواج می‌کنم و او سرانجام به من می‌گوید که همه این‌ها یک اشتباه بوده و او واقعاً من را دوست نداشته. نمی‌فهمم که چرا تا همین حالا هم چنین حرفی نزده اما می‌دانم که بالاخره دست به چنین کاری می‌زند.)

حسادت:

حسادت از ویژگی‌های همیشگی داشتن “تله نقص” است. آن‌ها همواره به شکل نادرست خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و در هر مقایسه‌ای در ذهن خود شکست می‌خورند.

شرم:

تحمل انتقاد برای آنها سخت است. یک انتقاد کوچک، شرم شدیدی در آن‌ها ایجاد می‌کند. اشتباه خود را به شدت تکذیب می‌کنند یا به تحقیر فردی که آن‌ها را را نقد کرده می‌پردازند. چون قبول هرگونه نقصی منجر به رنج زیاد از قبول نقص می‌شود، بنابراین انکار عیب‌ها و اشتباهات، حالت دفاعی آن‌هاست.

– یا برعکس، به کسانی که از آن‌ها انتقاد می‌کنند، جذب می‌شوند. افرادی که با آنها خوبند برای‌شان خسته‌کننده هستند. این تناقض آن‌هاست.

احساس دو سویه:

از یک طرف دنبال کسی می‌گردید که عاشق او هستید و نسبت به او احساس پایین بودن می‌کنید. نسبت به او هم جاذبه دارید و هم ترس.

از طرف دیگر به دنبال کسی هستید که شما را دوست دارد و می‌پذیرد و شما ترس کمتری دارید. اما به تدریج از ارزش شریک خود می‌کاهید و جاذبه را از دست می‌دهید.

(اولین باری که یکدیگر را دیدیم دیوانه‌وار عاشقش بودم. با خودم گفتم که خودش است. دیگر به هیچ‌کس نیازی ندارم. اما پس از ازدواج‌مان علاقه‌ام را از دست دادم. دیگر با اون نمی‌خوابیدم، حدود یک سال است که با هم نخوابیده‌ایم.)

انتقاد از فرزند:

از طریق نقد فرزندان، از احساس شرمندگی خود کم می‌کنید. آن چه با شما کرده‌اند، شما هم با فرزند خود می‌کنید. آن‌ها معصوم و آسیب‌پذیرند و نمی‌توانند جلوی شما بایستند و در آینده دچار طرحواره “نقص” خواهند شد.

“تله نقص و “موفقیت

افرادی که “تله نقص” دارند، اما روش مقابله‌ای “جبران افراطی” را برمی‌گزینند، در ظاهر موفق و در درون ناباور به خود هستند. مثل هنرپیشه موفقی که موفقیت او در هنرپیشگی ناشی از روش مقابله “جبران افراطی” او در تله “شکست” است. چنین افرادی اگر از کار اخراج شوند، با بی‌مهری مواجه شوند، یا روش مقابله‌ای خود را تغییر می‌دهند و از”جبران افراطی” به “تسلیم” روی می‌آورند و در احساس بی‌ارزشی فرو خواهند رفت، یا “جبران افراطی” بودن خود را تشدید می کنند و در بیرون موفق‌تر خواهند شد.

سخنرانی در جمع:

مشاغلی که نیاز به صحبت در جمع دارند، برای کسی که تله ” نقص” دارد سخت است. آن‌ها احساس لو‌ رفتن می‌کنند و برای صحبت کردن در جمع احساس اضطراب می‌کنند.

درمان تله “نقص”

١. احساس شکست و شرمساری کودکی خود را درک کنید {تله شما از کجا شروع شد؟ از طریق نگاه کردن به آلبوم کودکی، خاطراتی که شروع تله نقص است را پیدا کنید}

٢. فهرستی از روش‌های مقابله‌ای خود تهیه کنید تا معلوم شود “تسلیم”، “اجتناب” یا “جبران افراطی” کرده‌اید.

٣. رفتار مقابله‌ای خود را متوقف کنید.

٤. فهرستی از مردان و زنانی تهیه کنید که بیشترین و کمترین جاذبه را در شما ایجاد کرده‌اند.

دو لیست تهیه کنید از آنها که به شما انتقاد می‌کرده‌اند و آن‌ها که با شما خوب بوده‌اند، شما جذب کدام شده‌اید؟

٥. فهرستی از ضعف‌ها و توانایی‌های خود از کودکی، نوجوانی و اکنون تهیه کنید.

٦. نقص ها و توانایی‌های خود را ارزیابی واقعی کنید.

ناخودآگاه شما نقص‌های شما را بزرگ می‌کند، نوشتن لیست توانایی‌ها احتمالا برای‌تان سخت خواهد بود. در این صورت از خانواده کمک بگیرید.

٧. برنامه تغییر نقص‌های خود را شروع کنید.

٨. نامه‌ای به شریک یا والدین ایرادگیر خود بنویسید (نقد آنها را بر شکل‌گیری تله خود کم ‌بها قلمداد نکنید)

٩. برای خود کارت‌نویسی کنید.

١٠. در روابط صمیمانه خود واقعی‌تان باشید.

١١. عشق را از افراد نزدیک بپذیرید.

١٢. به دیگران اجازه بدرفتاری و انتقاد ندهید. (به آنها بگویید انتقاد ممنوع است، حتی به قیمت ترک رابطه، هرچند که معمولاً می‌شود روابط را تصحیح و حفظ کرد)

١٣. دست از انتقاد و کوچک شمردن دیگران بردارید.

– چشمان خود را ببندید و در گذشته به دنبال حوادثی که تله نقص شما را شروع کرده، بگردید. به عبارتی احساس شرم‌های گذشته خود را بیابید، به جزئیات آن شرم و حرف‌هایی که اطرافیان زده‌اند فکر کنید. هیجان آن شرم را به یاد آورید، تا جایی که اکنون نیز آن را احساس کنید. رابطه آن شرم و هیجاناتش و شرم‌های اخیرتان را بیابید.

اعتیاد و “تله نقص”

شخصی که با بیرون خود، مسئله دارد و در تنهایی خود احساس آرامش می‌‌کند، تنها ممکن است گوشه‌گیر شود. اما کسی که با درون خود مشکل دارد و احساس نقص می‌کند، هم در بیرون مسئله دارد و می‌ترسد لو برود و هم در درون از ضعف خود خجل و ناآرام است. لذا برای آرام کردن خود دست به [مصرف مواد مخدر]، [مشروب]، [پرخوری] و [پرکاری] می‌زند.

پز دادن و “تله نقص”

بعضی از کسانی که “تله نقص” دارند، مدام در حال تاکید بر موفقیت خود هستند. اما نه موفقیت و نه شوآف موفقیت، با تله “نقص” او رابطه‌ای برقرار نمی‌کند.

بی‌ارزش کردن خود:

این‌ها معمولا در ذهنشان لیستی از ضعف ها دارند که تلاش می‌کنند پنهان شود، یا تلاش می‌کنند آنها را رفع کنند و کم‌تر آنها لیستی از خوبی ها و موفقیت‌هایشان تهيه مى كنند.

– برای پیدا کردن خوبی‌ها و توانایی‌های خود، از دیگران کمک بگیرید. اگر به طور کلی گفتند “تو فوق‌العاده‌ای ” یا “عالی هستی” از آنها جزئیات طلب کنید.

– وقتی لیست کامل شد، از خود بپرسید اگر شخص دیگری این محاسن و معایب را داشت، شما چه نظری در مورد او داشتید.

– نظر مثبت دیگران را در مورد خودتان بدون قضاوت و نقد وارد لیست خوبی‌های خود کنید.

– در ذهن‌تان خود را فردی با ارزش ببینید و تلاش کنید دلایل آن را بیابید.

– با باورهای مرکزی خود را بسنجید. (من خوبم، من توانا هستم، من دوست‌داشتنی هستم.)

١٤. برنامه‌ای را آغاز کنید تا معایب قابل تغییر را، تغییر دهید. رفتارهای غلط نتیجه طرحواره است و نه علت آن. معمولاً بیشتر رفتارهای غلط دلایل طرحواره‌ای دارند.

نمونه نامه به والدین تله ” نقص”

پدر عزیزم

در کودکی‌ام نسبت به من ظالم بودی. جوری رفتار می‌کردی که گویا هیچ نکته ارزشمندی در من وجود ندارد. به احساسات من اهمیت نمی‌دادی. مدام من را با برادرم مقایسه می‌کردی. تو باعث شدی احساس کنم در برابر او هیچم. آن چه از کودکی‌ام به خاطر می‌آورم، احساس شرمساری است.

به خاطر رفتاری که در کودکی با من داشتی از تو متنفرم. من به سختی جلوی همسر و فرزندانم می‌توانم فردی با ارزش به نظر برسم. کسانی را که دوست داشتم، از خود راندم و کوکائین مصرف می‌کنم. به این دلیل که عزت نفس پایینی دارم.

حالا فقط به دنبال یک زندگی معنی‌دار می‌گردم. بخشی از این معنا این است که دیگر هیچ نقد و توهینی از سوی شما پذیرفته نیست. اگر رابطه با من را می‌خواهید، بایستی شیوه برخوردتان با من را تغییر دهید و اگر قادر نیستید این کار را انجام دهید، رابطه من با شما تمام است.

کارت‌نویسی کنید:

می‌خواهم خودم را بی‌ارزش نکنم. اما یک دقیقه‌ای است که مشغول همین کارم. دلیل آن این است که من صدای والدینم که من را در کودکی بی‌ارزش می‌کرده‌اند را درونی کرده‌ام.

کارت‌نویسی صدای سالم شماست در برابر صدای تله شما در ذهن‌تان. وقتی صدای تله شما بر ذهن‌تان حاکم است، صدای روح سالم شما حریف او در ذهن شما نمی‌شود. شما به نوشته از پیش‌تعیین‌شده‌ای نیاز دارید. کارتی که می‌نویسید بایستی تمام ایرادگیری‌های والدین شما را باطل کند.

– آرام آرام اتفاقات خجالت‌آوری که برای شما افتاده را با نزدیکان مطرح کنید. بسیاری از آن‌ها آن قدرها بد و خجالت‌آور نیستند.

– اگر از شریک زندگی و خانواده خود انتقاد می‌کنید، دست بردارید. شما با تحقیر و انتقاد از دیگران نمی‌توانید احساس بهتری داشته باشید. شما علت تله خود نبوده‌اید اما می‌توانید علت تله خانواده خود شوید. در عین حال خود را ببخشید.

زمان تغییر، بستگی دارد به:

 شدت “تله نقص” و شدت این تله، بستگی دارد به شدت انتقاد والدین در کودکی از شما.

– بپذیرید که تله شما ذاتی نيست. بر شما عارض شده و قابل رفع است، اما از طریق اصرار بر درمان.

 ٨. تله شکست (احساس شکست می‌کنم)

 تله‌ای که بیش‌تر پدرها ایجاد می‌کنند.

زنی ۳۸ ساله خودش را در زندگی شغلی شکست خورده می‌داند. او در تلویزیون به عنوان دستیار تولید کار کرده که شغلی ابتدایی است. مثل بسیاری از شغل‌های کره زمین. هیچ پیشرفتی در آن دیده نمی‌شود. این جور افراد احساس می‌کنند که موفقیت‌های آن‌ها قانع‌کننده نیست. (بیشتر افراد داراى اين تله شبيه اين زن هستند.))

مردی ۵۰ ساله: شغل من خوب است. اگر رئیسم بگوید از من راضی است، بی‌نهایت خوشحال می‌شوم، اما اگر کوچك ‌ترین ایرادی از من بگیرد، نگران می‌شوم که مبادا مى خواهد اخراجم کند. احساس مى كنم مثل این که تمام این مدت برای او ظاهرسازی می‌کرده‌ام و حالا دارم لو می‌روم.

شما “تله شکست” را با اجتناب تشدید می‌کنید. اجتناب در “تله شکست”، شما را از حرکت باز می‌دارد. (این افراد هر شانسی پیش می‌آید با خود می‌گویند: چه فايده.)

احساس می‌کنید چون محکوم به شکست هستید، تلاش بی‌فایده است. در این صورت:

– کاری را انجام نمی‌دهید.

– یا کارها را به تاخیر می‌اندازید.

– یا حواس خودتان را از کار پرت می‌کنید.

– یا کار را به شیوه غلطی انجام می دهید. (انگار با خودتان دشمنی می‌کنید.)

– عوامل منفی را در پیشرفت بزرگ‌نمایی می‌کنید.

– احساس می کنید به آن جایی که در زندگی می‌خواسته‌اید، نرسیده‌اید.

– نسبت به شکست‌هایتان احساس اندوه می‌کنید.

تشخيص تله شكست آسان است.

علل تله شكست:

١. والدين (معمولا پدر) از عملكرد شما در مدرسه، ورزش و كارهاى شما انتقاد كرده اند. اغلب شما را احمق و بى عرضه خطاب كردند. ممكن است به تله نقص و بدرفتارى هم دچار باشيد. چون علل هر سه رفتار منتقدانه والدين است.

٢. يا والدين موفقى داشته ايد، و احساس كرده ايد هرگز به آنها نمى رسيد. به همين دليل دست از تلاش برداشته ايد. (ممكن است تله شما تله معيارهاى غير واقعگرايانه يعنى تله توقع زيادى هم باشد.)

٣. پدر و مادر موفق به شما اهميتى نمى داده اند، يا بدتر ترسيده اند كه مبادا شما رقيب آنها شويد. (در اين صورت شما به تله فقدان محبت، يا تله وابستگى هم مرتبط هستيد.)

٤. در مدرسه از همشاگردى ها كم مى آورده ايد. به دليل عدم تمركز، عدم نظم شخصى، ناتوانى در يادگيرى. پس براى فرار از تحقير ديگران، دست از يادگرفتن برداشته ايد.

٥. به شكل ناعادلانه با برادر و خواهر خود مقايسه شده ايد. و باور كرده ايد كه نمى توانيد به آنها برسيد.

٦. مهاجر بوده ايد و يا از ساير بچه ها فقيرتر بوده ايد و نتوانسته ايد همپاى شاگردان ديگر جلو برويد.

٧. والدين براى شما محدوديت تعيين نكرده اند و نظم و مسئوليت را نياموخته ايد.

– اين تله مى تواند با تله هاى ديگر(نقص، بدرفتارى، معيارهاى غير واقع بينانه، فقدان محبت، وابستگى، طرد اجتماعى، يا حق طلبى در ارتباط باشد.) 

– مثال بچه‌ای که به دلیل آسم از درس عقب افتاده و هیچ‌کس برای جبران درس به او کمک نکرده و دیگر هرگز به بقیه همشاگردی‌هايش نرسیده (او تله فقدان محبت هم دارد.)

شکل‌های” تله شکست”

١. قدم‌های لازم برای ایجاد مهارت‌های لازم شغلی را بر نمی‌دارید. (یادگیری تخصصی نداريد.)

٢. شغل پایین‌تر از حد توان واقعی خود را انتخاب می‌کنید. (راننده تاکسی می‌شوید، علیرغم تخصص و تحصیلات.)

٣. قدم‌های لازم برای گرفتن ترفیع در شغل منتخب خود را بر نمی‌دارید.

٤. کار کردن برای دیگران یا کار در سطوح ابتدایی را تحمل نمی‌کنید. بنابراین کارتان به همان محیط کاری خودتان ختم می‌شود و پله‌های ترقی را طی نمی‌کنید.

٥. وارد شغلى می‌شوید اما دايم به خاطر دیر رسیدن، طفره رفتن از کار و عملکرد ضعیف اخراج می‌شوید.

٦. به یک شغل پایبند نمی‌مانید. مدام شغل خود را تغییر می‌دهید. هرگز در یک حوزه مشخص، تخصص پیدا نمی‌کنید. در دنیایی که به تخصص پاداش می‌دهند، شما فقط دانش عمومی دارید.

٧. شغلی را انتخاب کرده‌ا‌ید که پیشرفت در آن دشوار است و نمی‌دانید چه وقتی باید آن را کنار بگذارید.

٨. آغازگر نیستید. مستقل تصمیم نمی‌گیرید. بنابراین هیچ وقت به مسئولیت بالاتر دست پیدا نمی‌کنید.

٩. احساس نادانی و بی‌استعدادی می‌کنید. در نتیجه احساس حیله‌گری می‌کنید، حتی اگر موفق باشید.

١٠. توانایی و دستاوردهای خود را کوچک و اشتباهات خود را بزرگ می‌دانید.

١١. الگوی شما آدم‌های موفق اند و خود را با آن‌ها مقایسه می‌کنید.

١٢. با تمرکز بر سایر دارایی‌های خود مانند ظاهر، جذابیت یا جوانی، سعی در جبران فقدان موفقیت و مهارت کاری خود دارید، اما از درون احساس شکست می‌کنید.

– قدمی برای پیشرفت بر نمی‌دارید.

– تجربه شکست در جوامع سنتی در مورد مردان و زنان متفاوت است. زنان در طلاق احساس شكست، مردان در اخراج و يا ورشكستگى شغلى احساس شكست.

– بعضی‌‌ها با انتخاب همسرى كه موفق است، به جبران “تله شکست” فردی می‌پردازند.

درمان “تله شکست”

١. با کودک درون خود که احساس شکست داشته ارتباط برقرار کنید و علل “تله شکست” را در خاطرات خود بیابید.

٢. به کودک درون خود نشان دهید که با شما به شکل ناعادلانه برخورد شده است.

٣. از استعداد و امکانات رشد خود آگاه شوید.

٤. الگوی موجود در تله شکست خود را بشناسید.

٥. برنامه‌ای برای تغییر آن بریزید.

٦. برای تغییر این تله از کارت‌نویسی استفاده کنید.

٧. از نظر فکری احساس شکست خود را سقراطی بررسی کنید.

٨. وقتی تله شما فعال می‌شود، از طریق فکر کردن با چشمان بسته، ارتباط آن را با شروع “تله شکست” در کودکی و حوادث مربوط به آن به یاد آورید.

مثلاً وقتى پیش رئیس جدید در اثر خطاى كارى، آبروریزی کرده ايد، بلافاصله آن را به کودکی‌ تان وصل کنيد، آیا تجربه مشابهی از آبروريزى در آن كودكى داشته‌اید؟

– بله. در مدرسه پیش معلمم  بد درس جواب دادم، و آبروریزی کردم.

 این تصور کمک می‌کند شما علل و سرچشمه تله خود را درک کنید. آن کودکی که احساس شکست می‌کرده، هنوز در درون شما زنده است.

– به کودک درون خود نشان بدهید که والدین نگذاشته‌اند در مسیر استعداد خود حرکت کنید. مثلاً شما می‌توانستید هنرمند شوید، اما شما را مجبور کرده‌اند پزشک یا مهندس شوید و شما به هیچ کدام نرسیده‌اید. چون استعداد و علاقه به هنر را داشتید اما امکانش نبود، و امکان پزشکی و مهندسی بود، اما علاقه و استعداد شما اين نبود.

– حالا اگر همین کودک بدون حمایت پدرش سراغ استعداد خودش برود و موفق هم شود، ممکن است پدرش مدام او را با کسانی که در رشته مورد علاقه پدر، موفق شده‌اند، مقایسه کند و باعث احساس نوعی شکست شود.

– از افرادی که باعث “تله شکست” شما هستند، عصبانی شوید. با تله خود حرف بزنید. از حق خود دفاع کنید. از طریق نامه نوشتن و صحبت کردن درباره تله با دیگران. مثلاً به پدرتان بگویید که تصمیم او چه تاثیری بر سرنوشت شما گذاشته است. بگویید که مدام از موفقیت‌های پزشکان برایم می‌گفتی.

 اگر خواستید مستقیم با باعث و بانى تله شکست صحبت کنید، آرام و محترمانه صحبت کنید، اما قاطعانه حرف بزنید.

– فهرستی از استعدادهای خود فراهم کنید. در تهیه این لیست از دوستان‌تان کمک بگیرید.

ممکن است شما همه این مراحل را طی کنید، اما باز هم احساس شکست کنید. شما به تغییر رفتار احتیاج دارید.

– سعی کنید الگوی موجود در تله شکست خود را بشناسید. از ابتدای کودکی شروع کنید. والدین شما چه برخوردی با موفقیت و شکست شما داشتند؟ آیا ایرادگیر بودند؟ حامی بودند؟ تشدید کننده بودند؟ شما چطور؟ آیا در کودکی از چالش‌ها فرار می‌کردید؟ یا برای خواسته‌هایتان می‌جنگیدید؟

– آیا شغلی که دارید در حد و اندازه توانایی شما نیست؟

– آیا کارها را به تعویق می‌اندازید؟

– آیا از پذیرش مسئولیت می‌ترسید؟

– متوجه خواهید شد که تله شما به دلیل تمایل شما به فرار و اجتناب است، نه نتیجه نقص ذاتی، کمبود استعداد یا تنبلی.

– همین که الگوی تله خود را شناختید، برنامه‌ای برای تغییر آن بریزید.

– به جای فرار با چالش‌ها روبرو شوید.

– استعدادها و محدودیت‌های خود را بشناسید.

– به حوزه‌هایی فکر کنید که در آنها بیشترین کارایی را دارید.

– شاید مجبور شوید شغل تازه‌ای پیدا کنید.

– فهرست کارهایی را که برای تغییر تله خود باید انجام دهید را مشخص کنید.

– اولین قدم را مشخص کنید. شروع، سخت‌ترین قسمت کار است، ادامه، راحت‌تر است. برای غلبه بر این مرحله کارت بنویسید.

– قدم زدن در مسیر شکست را متوقف کنید.

کارت “تله شکست”

در حال حاضر پر از احساس شکست هستم. در طول زندگی با این حس آشنا هستم. در تمام زندگی فرصت‌هایی را به باد داده‌ام. با آن که استعدادهایم را می‌شناختم، وقت خود را صرف کارهایی که عملکرد خوبی در آنها نداشتم کردم.

اجتناب من زمانی آغاز شد که در کودکی مریض و تنها بودم. اما حالا روند بهتری دارم و سعی می کنم به یک طراح تبدیل شوم.

از اطرافیان حمایت و تشویق بخواهید و مانع از انتقاد آن‌ها شوید.”تله شکست” به تله‌های دیگر مربوط است. مثلاً “تله نقص”و “تله فقدان محبت”. در این صورت بایستی با آن تله‌ها نیز مبارزه کنید.

– غلبه بر “تله شکست” بیشترین پاداش را در زندگی دارد و باعث عزت نفس می‌شود. به شرطی که شما به جای روش اجتناب و فرار، مایل به جنگیدن باشید.

٩. تله اطاعت(تله انقياد)

(همیشه کار ها را به شیوه ای که تو می خواهی انجام می دهم.)

بحث اجتماعى تله اطاعت:

. جوامع ديكتاتورى.

. جوامع تماميت خواه:(ايدئولوژيك: دينى، كمونيستى)

. بحث ولايت فقيه

. عرفان از نوع مريد و مرادى.

مثال: کارلتون 30 ساله. نیاز هر کسی را برآورده می کند. او به شدت مشتاق خشنود کردن دیگران است. از این که نکند دیگران خشنود نشوند، مضطرب می شود. او عادت دارد با هر چیزی که همه می گویند، موافقت کند. او زن و دو بچه دارد. از بس حرف زنش را گوش می کند، همه او را زن ذلیل می دانند. او کار پدرش را دوست نداشت، اما عاقبت به دنبال کار پدرش رفت. در نتیجه از کارش راضی نیست.

او افسرده است. گاهی دلش می خواهد از این زندگی فرار کند و برود به جایی ديگر و آنطور که خودش می خواهد زندگی کند.

او وقتی به اتاق درمان آمد، هیچ مقاومتی نداشت، بلکه نگران بود مبادا ما از او راضی نباشیم (اوطرحواره اطاعت دارد. و روش مقابله ای او تسلیم است.)

مثال: ماری 24 ساله. شوهر کرد تا از خانه پدری اش فرار کند. حالا گیر شوهر سخت گیری افتاده که نه تنها به او فرمان می دهد چه کند، که فرمان می دهد چگونه آن کار را انجام دهد. و اگر ماری تخطی کند، کتک می خورد. با این همه او می سوزد و می سازد و نگران است اگر شوهرش او را ترک کند، چه بر سرش خواهد آمد.

  • کسی که تله اطاعت دارد دنبال راضی کردن همه، به جز خودش است.
  • کسی که تله اطاعت دارد، طعم آزادی را در زندگی نمی چشد. آنها به دنبال خواسته های خود نمی روند.
  • زندگی آنها کنش نیست، واکنش است به خواسته دیگران.
  • چول اهل بحث و جدل نیستند، با دیگران در ظاهر مشکل ندارند. چون هر چه دیگران می گویند، آنها اطاعت می کنند، اما مشکل آنها در درون است که از زندگی برده وارشان در رنج اند.
  • برای اینها سخت است که از دیگران بخواهند رفتارشان را با آنها تغییر دهند.
  • گاهی به خودشان افتخار می کنند که با دیگران اهل مدارا هستند و خواسته های دیگران را برآورده می کنند.
  • این ها عزت نفس ندارند. چون در چشم دیگران زندگی می کنند.
  • آنها برای خواسته ها و نیازهایشان نمی جنگند. فکر می کنند جزئی است.
  • خشم فرو خفته و بیان نشده، مشکل دیگر این گروه است.
  • این تله مریدان است. تله مقلدین.

اطاعت دو دليل دارد:

  1. رهایی از عذاب وجدان با كمك به تقلیل رنج و درد دیگران. (اطاعت از روی حس گناه) مثال کارلتون.

٢. فرار از طرد، انتقام، یا جدا افتادن (اطاعت از روی ترس) 

گروه اول که به خاطر احساس مسئولیت، به اطاعت از دیگران و رفع خواسته های آنان می پردازند، نسبت به گروه دوم که از روی ترس اطاعت می کنند، خشم کمتری دارند. هر چند که آنها هم به سبب آنچه داده اند و در مقابلش چيزى نگرفته اند خشمگین اند.

– گروه اول، وقتی برای خواسته خود اولویت قائل می شوند، احساس گناه می کنند. وقتی از اطاعت خود خسته می شوند، احساس گناه می کنند. وقتی از خود دفاع می کنند، احساس گناه می کنند. وقتی در تسکین درد دیگران شکست بخورند، احساس گناه می کنند. همین احساس گناه، تله اطاعت آنها را به پیش می برد. آنها برای فرار از احساس گناه، خود را به اطاعت از دیگران وا می دارند.

– اطاعت كنيد خدا را و رسول او را و جانشين او را.(اطاعت مذهبى)

  • چه کسی این تله را ایجاد کرده. والدینی که برای مسئولیت پذیری، تخم احساس گناه را در ذهن آنها می کارند.
  • سيكل معیوب تله اطاعت، در مورد کسانی که به دلیل احساس گناه دچار این تله شده اند:
  • مثال: کارلتون همواره در تلاش برای راضی کردن همسر است./ پس همسر کارلتون بیشتر از او طلب می کند./همین طلب کردن بیشتر، کارلتون را بیشتر خشمگین می کند./همین خشم بیشتر، احساس گناه کارلتون را بالا می برد./ همین احساس، گناه او را بیشتر مطیع همسرش می کند.

سلطه پذیری:

– دومین نوع از تلۀ اطاعت است. در زمان کودکی به خاطر ترس از تنبیه یا جدایی والدین، خود را تحت اطاعت قرار می دادید. والدین شما را تهدید به تنبیه یا دوست نداشتن می کردند.

مثال: دختری جوان: تا 18 سالگی مادرم باید می دانست که کجا می خوام برم. وقتی به خانه بر می گشتم، او باید می دانست که کجا بوده ام. اجازه نداشتم دوست پسر داشته باشم. اجازه نداشتم آرایش کنم و لباس تنگ بپوشم. هميشه می ترسیدم داد بزند یا مرا کتک بزند.

گروه دوم، برای آنها که ایشان را به اطاعت در آورده اند، قدرت زیادی قائلند. و برای خودشان قدرت کم.  بايد بدانند كه زمان کودکى اختیاری نداشتند و والدین به جای تربیت از آنها برده ای ساخته بودند، اما دیگر اكنون تله اطاعت ايشان با سن شان نمی خواند.

بروز خشم در این تله:

از آنجا که شما بارها و بارها خواسته ى خود را فدای دیگران کرده اید، خشمگین هستید، اما چون از بروز خشم دچار عذاب وجدان، یا دچار ترس از دیگران هستید، این خشم را سرکوب می کنید. اما بسیاری از رنج های شما و همین طور بعضی از رفتار های شما ناشی از خشم سرکوب شده است.

شما باید بیاموزید که حتی خشم برای خروج از تله شما مفید است. (به شیوه گشتالت شما بایستی نقاب را از صورت خود بردارید و خشم خود را به کسانی که شما را به اطاعت در آورده اند، نشان دهید. شما باید نشانه های بدن خود را به رسمیت بشناسید که یکی از آنها خشم است. خشم خود را بیرون بریزید، و از بردگی و اطاعت خود را خارج سازید.

  • با این همه گاهی برای یک چیز کوچک چنان از خشم در می روید که خودتان و دیگران را به حیرت می اندازید. چون خشم تلنبار شده با تلنگری تحریک می شود. ولی در اکثر مواقع شما خشم خودتان را سرکوب می کنید.( انقلاب و مردمى كه خيلى مطيع بوده اند: انقلاب از يك ديدگاه خشم مطيعان است.)

ممکن است این خشم به شکل منفعلانه ای بیرون بریزد. و شما پشت سر دیگران حرف بزنید. یعنی از طرفی به دیگران برای ترس یا تخفیف احساس گناه خود، سرویس بدهید و در پشت سر از آنها، برای تخلیه خشم خود عیبجویی کنید. یا حتی گاهی خشم خود را از والدین یا رئیس خود با فریاد بر سر فرزندتان تخلیه کنید.

گاهی افراد پرخاشگر و سلطه جو تله اطاعت دارند، اما با روش جبران افراطی. در این صورت آنها فقط به خواسته های خودشان اهمیت می دهند. اما این فقط یک نقاب است و در درون از دیگران می ترسید. این افراد زمانی که والدین شان می خواستند آنها را مطیع بار آورند، دست به نافرمانی و سرکشی زدند. این کشمکش با والدین حتی در بزرگسالی هم ادامه پیدا می کند. (رفتار آنها رفتار کودک لجباز است. که اگر بگویی اسباب بازی ات را نشکن، اسباب بازی اش را می شکند.) گاهی آنها برای تمرد در مقابل مادری که به سلامتی آنها توجه می کند، دست به رژیم غذایی چاق کننده افراطی یا لاغری افراطی می زنند.

علل تله اطاعت:

  1. والدین سعی می کنند بر تمام جنبه های زندگی شما کنترل و تسلط داشته باشند. (والدین توتالیتر)

٢. والدین( توتاليتر) اگر کنترل آنها را بر همه جنبه های زندگی نمی پذیرفتند، شما را تنبیه یا تهدید می کردند، یا محبت را از شما دریغ می کردند.

٣. والدین به شما اجازه انتخاب نمی دادند.

٤.یا چون والدین به اعضای خانواده به اندازه کافی نمی رسیدند، شما وظیفه آنها را به عهده می گرفتید.

٥ .سنگ صبور مشکلات والدین می شدید. و انگیزه مسئولیت و گناه را بر می داشتید.

٦ .در کودکی باید خیلی خود را از نظر گفتار و رفتار کنترل می کردید، تا مبادا آنها ناراحت و آشفته شوند.

٧.از والدین خود برای آنکه مثل والدین كودكان دیگر به شما آزادی نمی دادند، عصبانی بودید.

تشخیص رفتار والدین در زمان حاضر:

ببینید با نوه یا فرزند شما چطور در امور تربیت برخورد می کنند. مثلاً مادربزرگ یا پدربزرگی که نوه اش را مجبور به عذرخواهی به آن شیوه ای که خودش درست می داند می کند.

مثال دیگر: مادری با نیت خوب، برای محافظت از کودکش همیشه به جای او تصمیم می گیرد که با چه کسی دوست شود، چه بخورد، چه بپوشد، به کدام مدرسه برود، چه سرگرمی ای داشته باشد. و دختر به خاطر نیت مادر همه را می پذیرد، اما کم کم از این که آزادی ندارد، پر از خشم و همزمان پر از اطاعت می شود.

– این همان طرحواره اى است که حکومت های توتالیتر مثل حکومت های کمونیستی و مذهبی براى كل جامعه ایجاد می کنند.

  • اگر از این ها بپرسید به سینما برای دیدن کدام فیلم برویم، در رستوران چه غذایی بخوریم، پاسخ می دهند واقعاً برایم فرق نمی کند. هر چه شما تصمیم گرفتید. ما هم تابعيم.
  • انسانها شدید ترین رابطه تله اطاعت را با همسرشان بازسازی می کنند. مرد زن ذلیل، در كودكى توسط والدین اش دچار تله اطاعت شده، و حالا اطاعت را از والدین به همسر شیفت می کند. (يكى از دلايل جنگ مادر شوهر و عروس، شيفت اطاعت پسر از مادر به زن است) در واقع مرد از تله اطاعت خارج نشده، فقط اطاعت را از مادر به همسر منتقل کرده.
  • پسر خوب مامان بابا، به همسر خوب زنش تبدیل می شود. اطاعت او مانع از هر نوع جدلی در زندگی زناشویی است. از نظر ظاهر چه خانواده خوبی مى نمايند. اما از نظر باطن، آرامش جامعه برده داری است.

علایم تله اطاعت:

١. به دیگران اجازه می دهید کارها را بر طبق میل خود انجام دهند.

٢. دنبال رضایت دیگران اید و کارها را برای رضایت دیگران انجام می دهید.

٣. نمی خواهید مستقیماً با نظر دیگران مخالفت کنید.

٤. وقتی مسئولیت کارها با دیگران است و شما فقط اجرا می کنید، راحت ترید.

٥. اهل سازش اید. چون می کوشید دیگران را عصبانی نکنید. نمی خواهید دیگران را برنجانید. 

٦. در اکثر مواقع نمی دانید چه می خواهید و ترجیح شما چیست؟

٧.  در انتخاب شغل مصمم نیستید.

٨. همیشه به دیگران اهمیت می دهید. اما کسی به شما اهمیت نمی دهد.

٩. همیشه متمرد هستید و جوابتان به دیگران نه است.

١٠. در شرایطی که احساس خوب ندارید و نیازتان را برآورده نمی کند، بازهم با ديگران می مانید.

١١. دوست ندارید دیگران شما را خودخواه بدانند، معمولاً در این کار افراط می کنید.

١٢. خواسته خود را قربانی خواسته دیگران می کنید.

١٣. بیش از مسئولیت خود کار انجام می دهید.

١٤. وقتی دیگران در مشکل و رنج می افتند، با وقت و هزینه خود حال آنها را بهتر می کنید.

١٥. احساس فریب خوردن می کنید. چون به اندازه ای که بخشیدید، دریافت نکرده اید.

١٦. از این که خواسته خود را بیان می کنید، احساس عذاب وجدان می کنید.

١٧. برای احقاق حق خود پافشاری نمی کنید.

١٨. یا به طور غیر مستقیم در مقابل خواسته دیگران مقاومت می کنید. مثلاً با تأخیر در انجام کار یا بهانه آوردن.

١٩. نمی توانید با اشخاصی که قدرت دارند، کنار بیائید.

٢٠. دیگران به شما می گویند در جایگاهی که لایق آن هستید قرار ندارید. به اندازه کافی جاه طلب نیستید.

٢١. حتی اگر کسی وارد زندگی شما شود که بخواهد رابطه برابر با شما داشته باشد، او را به فرمانده خود تبدیل می کنید.

اهمیت محل کار در تله اطاعت:

  1. گرایش تله اطاعت به مشاغلی چون پرستار، زن خانه دار، و مشاغل خدماتی بیشتر است.

٢. گاهی چون مطیع هستید، مقام بالایی پیدا می کنید. مثلاً معاون وزیر مستبدی می شوید که از معاونانش اطاعت می خواهد، نه مشاور و متخصص (نمونه اش مسئولین مطیع رهبری در جمهوری اسلامی، يا جوامع كمونيستى)

٣. افراد مطیع، وقت گذاری برای کار را به خانواده ترجیح می دهند. آنها حجم کار و مسئولیت زیادی را می پذیرند.

٤. افرادی که تله اطاعت دارند دو سویه اند. مثلاً مطیع رئیس و فرمانده زیر دستان. (مدل رفتار ارتش که سازمان اطاعت است) .آنها در یک ُبعد چاپلوس در یک ُبعد طلبکار و مستبد.

درمان تله اطاعت:

١. تله اطاعت دوران کودکی خود را درک کنید.

٢. لیستی از فدا کردن خواسته های خود برای خواسته دیگران را تهیه کنید.

٣. ترجیحات و اولویت های زندگی را مشخص کنید.

٤. لیستی از آنچه به دیگران از وقت و پول و غیره بخشیده اید و آنچه در مقابلش دریافت کرده اید را مشخص کنید.

٥. پرخاش منفعلانه را رها کنید و خواسته هایتان را مستقیماً بیان کنید.

٦. تمرین کنید از دیگران بخواهید به شما اهمیت بدهند. فقط کمک ندهید از آنها کمک هم بخواهید. در مورد مسائل بحث کنید و نظر خودتان را بگوئید.

٧. از رابطه با کسانی که بسیار خودخواه اند، خارج شوید. از روابط ایثارگرانه خود خارج شوید. از روابطی که در آن حس اسارت دارید، خارج شوید.

٨. به جای سازشکاری کمی با دیگران مقابله کنید. خشم خود را فقط سرکوب نکنید. گاهی اجازه بیرون ریختن آن را بدهید. 

٩. وقتی کسی از شما ناراحت است، کمی راحت باشید. مهم نیست که دیگران از شما گاهی ناراحت باشند.

١٠. در کار مصمم باشید. همه کارها را خودتان انجام ندهید. بخشی از کارها را به دیگران بسپارید.

١١. اگر شیوه مقابله شما جبران افراطی است، به جای لجبازی کردن با دیگران با آنها همراهی کنید.

١٢. کارت تهیه کنید.

١٣. فهرستی از رفتارهایی که باید تغییر کند را آماده کنید. مثل:

– در مقابل چه کسی باید قاطع و گاهی خشمگین باشم.

– در کجا باید وظایف را تقسیم کنم و همه بار کار را بر دوش خودم نيندازم.

  • بیش از اندازه به فرزندم پول تو جیبی ندهم.
  • وقتی بیرون می روم، همه تصمیم گیری ها را به عهده همسرم نگذارم و در تصمیم گیری شریک شوم.
  • از فلان رابطه خودخواهانه خارج شوم.
  • از ضمیر من استفاده کنم. مثلاً بگويم من عصبانی می شوم، نه این که آدم عصبانی می شود اگر…
  • بیشتر به دنبال احساس رضایت خودم باشم تا رضایت دیگران.
  • وقتی از من می پرسند کجا بریم، چی بخوریم، نگوییم هر چی شما مى گين.
  • حق خودم را بابت کارهایی که انجام داده ام، طلب کنم.

نمونه کارت تله اطاعت:

من حق دارم در مقابل درخواست غیر منطقی نه بگویم. اگر بله بگویم از آن شخص و خودم عصبانی می شوم. اما اگر نه بگویم،، ممکن است مدتی دچار عذاب وجدان شوم، اما این احساس موقت است، در عوض احترام خود را پیش دیگران به دست می آورم.

١٠. تله معیارهای غیر واقع بینانه (تله پر توقعی از خود)

مثال: پاملا، زن. پزشک. مدیر دانشکده های بیهوشی. مسئول یک برنامه بزرگ تحقیقاتی. مقالاتش در مجلات معتبر چاپ شده. در عین حال مادر و همسری بی نظیر. در عین حال مسئول امور مالی و اداری خانواده. مسئول تفریح بچه ها. او ورزشکار خوبی هم هست.

خانه اش همیشه تمیز و مرتب. او از این که نمی تواند تمام باغبانی حیاط را خودش انجام دهد، ناراحت است. او می خواهد همه کارها را بدون نقص و عالی انجام دهد. در عین حال او از این همه شلوغی خسته است. و از زندگی لذت نمی برد. زندگی برای او یعنی مسئولیت.

ویژگی کسانی که تله پر توقعی دارند:

١. نمی توانند در جایگاه دوم باشند. باید همیشه اول باشند.

٢. هر کاری می کنند، از ته دل راضی نیستند.

٣. تلاش می کنند همه چیز را بی نقص انجام دهند.

٤. همیشه باید مرتب به نظر بیایند.

٥. از شدت کار، وقت استراحت و آرامش ندارند.

٦. سلامتی آنها به دلیل کار فراوان مختل شده.

٧. وقتی خطا می کند، خود را مستحق انتقاد شدید می داند.

٨. اهل رقابت اند. 

٩. پول و مقام برایشان مهم است.

١٠. اینها از معیارهایی که برای خود ساخته اند، عقب هستند.

١١. در عین خستگی از کار به جای ترمز گاز می دهند و شتاب را بیشتر می کنند.

١٢. فکر می کنند در نهایت بالاخره به جایی که در زندگی برنامه ریخته اند، خواهند رسید. اما با این هدف گذاری ها نخواهند رسید. (آموختن تئوری اکت در روانشناسى برای این گروه خوب است.)

١٣. زندگی برای اینها یعنی کار و موفقیت.

سه مدل تله پر توقعی:

(ممکن است یک نفر هر سه مدل را داشته باشد.)

یک، دائمی: 

به جزئیات اهمیت می دهند. همه چیز باید بدون نقص باشد. حتی از اشتباه کوچک می ترسد. (وقتی احساس می کنند به خاطر تله آسیب پذیری، یا تله اطاعت دچار مشکلاتی شده اند.) وسواس را به عنوان راهی برای وفق پیدا کردن با شرایط انتخاب می کنند.

دو، موفقیت محور: 

اعتیاد به کار. شانزده ساعت در روز کار می کنند. (غلامحسین ساعدی: در سرما اتاق کوچکم را چون لحاف می پوشم. و روزی 16 ساعت کار می کنم. جالب این که خودش روانپزشک بود و آثار هنری

روانشناسی هم خلق کرده.)

  • در تله شکست شما خود را با دیگران مقایسه می کنید.در تله پر توقعی شما خود متوسط تان را با خود آرمانی تان مقایسه می کنید. هر کاری می کنيد فکر می کنيد از این بهتر هم می شد انجام داد.
  • تله پر توقعی می تواند به احساس شکست مدام نیز منجر شود. چون آنها از خودشان نمره 20 نمی گیرند. (کمبود دوپامين.) 
  • اینها از کسانی که کارشان را بهتر انجام می دهند عصبانی می شوند. و از خودشان هم عصبانی هستند که چرا به اندازه کافی سختکوش و عالی نیستند.

سه، جایگاه محور: 

  • این روش مقابله ای تله طرد اجتماعی است که به شکل تلاش فراوان برای رسیدن به جایگاهی است که طرد اجتماعی را جبران کند. این ها اگر به آنچه می خواهند نرسند، احساس شرم می کنند. و خودشان را تنبیه می کنند. این ها هرگز قانع نمی شوند که فرد ارزشمندی هستند. مدام حس می کنند که باید به سطح بالاتری از موفقیت برسند. این ها به دنبال روشی برای ترميم حس محرومیت اجتماعی هستند. سعی می کنند خلاء طرد اجتماعی را با شهرت و پول و موفقیت پر کنند.

علل تله پر توقعی:

  1. احساسات والدین شما منوط به این بود که با معیار های بالا موفق شوید و اگر نمی شدید شما را شرمسار می کردند.

٢. والدین شما هر دو سرمشق شما در کمالگرایی بودند و شما آنها را الگو کرده اید.

٣. تله شما جبران تله نقص، تله طرد اجتماعی، تله شکست است.

٤. والدین تا وقتی نمره بالایی نمی گرفتید، به شما توجهی نمی کردند. و شما نمره می گرفتید که توجه آنها را جلب کنید. (یعنی علت تله پر توقعی تله کمبود محبت است.)

٥. شما تا درمان را شروع نکنید، نمی فهمید چقدر از خودتان توقع های بالایی داشته ايد.

٦. داشتن والدین وسواسی که شما را مجبور می کردند همه چیز را سر جای خود بگذارید.

٧. ممکن است والدین فقیری داشته ايد و تصمیم گرفته اید با این تله تغییر طبقه بدهید.

علایم تله پر توقعانه:

١ . استرس بالا.

٢ . تعادل بین کار و تفریح وجود ندارد. زندگی تبدیل به کار شده.

٣. گم کردن خود واقعی و افتادن دنبال خودى كه پر کار و موفق است.

٤. مدام برنامه ریزی می کنید در هر زمینه ای و مدام چک می کنید که آنها را انجام داده باشید.

٥. ارتباطات شما با خانواده و فامیل و دوستان فدای رابطه شما با کار و موفقیت شده.

٦. به دیگران با معیارهای پر توقعانه احساس بی کفایتی می دهید.

٧. استراحت نمی کنید تا از موفقیت لذت ببرید، بعد از هر موفقیت، دنبال موفقیت بعدی هستید.

٨. همیشه وقت کم دارید.

٩. از انجام کار لذت نمی برید. چون وقت کم دارید و چون موفقیت مبنای کار است و نه لذت از کار.

١٠. چون اطرافیان با معیارهای پر توقعانه شما نمی خوانند، احساس عصبانیت و سرخوردگی می کنید. و همیشه در حال نقد آنها یا غر زدن هستید.

١١. وقتی هم برای تفریح با خانواده می روید، شما مشغول نظم دادن به امور آنجا می شوید.

درمان تله پر توقعی:

  1. فهرست معیارهای پرتوقعانه خود را تهیه کنید.

٢. با روش سقراطى مزایا و معایب این معیارها را مشخص کنید. 

مزایا: پول، شهرت، موقعیت

معایب: استرس، مشکل سلامتی، مشکل آرامش و شادی.

٣. زندگی خود را بدون داشتن این معیار ها مشخص کنید.

٤. منشا این تله را در کودکی بیابید.

٥. میزان دقیق زمانی را که برای باقی ماندن معیار هایتان از دست می دهید، را مشخص کنید.

٦. روی بی نقص بودن اصرار نداشته باشید. و 25% از توقعات خود کم کنید.

٧. لیستی از کارهای فوری، مهم، روزانه و لذتبخش تهیه کنید. سعی کنید بین لیست کارهای مهم و لذتبخش تعادلی برقرار کنید.

٨. کمی مدل زیستن گروه اهل لذت را تقلید كنيد. 

٩. برای خروج از زندگی پر برنامه قبلی خود به شکل مرحله ای اقدام کنید.

١٠. یادتان نرود زندگی کامل و همه جانبه با زندگی کمالگرایانه در یک مسیر مشخص مثل موفقیت در شغل متفاوت است.

١١. تله حق طلبی

هر چی می خواهم را بايد داشته باشم.

مثال: مرد 43 ساله. همسرش او را تهدید به طلاق کرده. برای همین حاضر به مشاوره خواستن شده. اصرار دارد که روزی که او می خواهد، برای مشاوره بیاید. ما به عمد نمی پذیریم. وقتی وارد می شود، غر می زند که چرا روزی را که او گفت، نپذیرفتیم. صندلی را از جایش خارج می کند و در جایی که دوست دارد می گذارد. او دختر بازی می کرده و بارها همسرش فهمیده تا عاقبت طاقتش طاق شده.

علایم تله حق طلبی:

١. با شنیدن جواب نه ناراحت می شوند.

٢. وقتی به چیزی که می خواهند نمی رسند، عصبانی می شوند.

٣. فکر می کنند آدم معمولی نیستند و نباید چیزهای معمولی را قبول کنند.

٤. نیاز های خودشان را در الویت قرار می دهند.

.نمی توانند سیگار، الکل، پرخوری را ترک کنند

٥. نمی توانند کارهای خسته کننده روزمره را انجام دهند.

٦. کارهایشان را بر اساس هیجانات انجام می دهند.

٧. اگر به هدفی نرسم، به راحتی ناامید و دلسرد می شوم.

٨. اصرار دارم که دیگران، کارها را بر طبق میل من انجام دهند.

٩. نمی توانم از لذات آنی برای رسیدن به اهداف بلند مدت چشم پوشی کنم.

سه نوع حق طلبی

حق به جانبی: 

فردی مصر و کنترلگر هستيد. می خواهید همه چیز بر طبق میل شما انجام شود، وقتی دیگران از این کار امتناع می کنند، عصبانی می شوید. احساس نوع دوستی شما کم است. شما آدم بی ملاحظه ای به نظر می رسید. معتقدید اگر دیگران از معیارهای اجتماعی تخطی کنند، باید تنبیه شوند، اما اگر شما چنین کاری می کردید، نباید مجازات شوید. چیزی را که می خواهید، بی احساس گناه یا عذاب وجدان بدست می آورید، چون شما خود را صاحب حق می دانید. حاضر نیستید پیامد منفی کارهایتان رابپذیرید. شما خواسته خود را نیاز خود می دانید، ونیاز خود را حق خود می دانید و دیگران را مسئول تهیه حق خود می دانید.

حق طلبی وابسته:

 تفاوت بین تله وابستگی و حق طلبی وابستگی در میزان آن است. خود را مستحق وابستگی به دیگران می دانید. مثل کودک شیرخواره وابسته به مادرش خود را در جایگاه ضعیف نا کارآمدى و نیازمند ديگران قرار می دهید و از دیگران انتظار دارید، که آنقدر قوی باشند تا از شما مراقبت کنند. انگار دیگران به شما بدهکارند. اجازه می دهید دیگران مسئولیت روزانه تان را به عهده بگیرند. وقتی کسی در رسیدگی به شما خوب عمل نکند، حس می کنید که قربانی شدید، اما خشم خود را مستقیم بروز نمی دهید و بد عنقی بچه گانه می کنید.

 حق طلبی دائمی:

همیشه برای مدیریت و احساسات خود مشکل دارید. در اصل شما با کنترل همیشگی خود دچار مشکل هستید. بر طبق میل و احساس خود عمل می کنید. بدون این که به پیامد اعمالتان توجه داشته باشید، کار طولانی مدت را تحمل نمی کنید. بخصوص کارهای روزمره و کسل کننده را. مرتب و منظم نیستید. به تعویق انداختن لذات کوتاه مدت برای رسیدن به اهداف بلند مدت برایتان مشکل است و احتمال دارد برای جبران آن به سمت سیگار، پرخوری، مشروب، مواد مخدر، یا حتی رابطه جنسی بیش از حد دچار شوید. مشکل اینجور اعتیادها علامت این تله نیست، نشانه نداشتن مدیریت خود و نظم شخصی است. شما در کنترل احساسات به ویژه کنترل خشم مشکل دارید. اگرچه ممکن است افسرده باشید، اما خشم مشکل اصلی شماست. بیتاب و عصبی هستید. در بروز خشم افراط می کنید. بدون قید و شرط خشم تان را بیرون می ریزید. ممکن است در خشم آنی مرتکب جنایت شوید، چون خشم انفجاری شما شدید و غیرقابل کنترل است. به خلاف بیشتر تله های زندگی که باعث می شوند نیازهای خود راسرکوب کنید، تله حق طلبی باعث ابراز نیاز شما به صورت افراطی می شود. شما از حق طلبی خود احساس درد و عذاب نمی کنید. دچار عذاب وجدان از آنچه می کنید نمی شوید. شما خودتان بیمارید، اما اطرافیانتان را برای درمان می فرستید پیش روانشناس. شما وقتی به خود می آئید، که همسرتان و کارتان را از دست می دهید.

ریشه های حق طلبی

 حق طلبی از سه راه ایجاد می شود.اما در کل ریشه آن قوانين ضعیفی است که والدین وضع کرده اند.

١. محدوديت هاى ضعیف: 

اولین منشاء آشکار تله حق طلبی است چنین والدینی نتوانسته اند چهار چوب محکم و مناسبی برای کنترل و نظم فرزندانشان وضع کنند. این والدین اصلا با کودکانشان مخالفت نکردند، و آنها را لوس بار آوردند.

الف. حق طلبی لوس کردن:

کودکان هر چیزی را هر زمانی که می خواستند دریافت می کردند. این چیزها هم شامل مادیات می شود و هم شامل کارهایی که می خواستند بکنند. فرزند، والدین را کنترل می کرده است.

ب. حق طلبی همیشگی:

به کودکان آموزش داده نشده که درمقابل فرسایش و شکست مقاومت کنند. آنها مجبور نشده اند که مسئولیت کارهایشان را بپذیرند و اموری را که به آنها محول شده، تکمیل کنند. این کارها شامل کارهای روزمره خانه یا تکالیف مدرسه بوده اند. والدین نگذاشتند کودکان طعم عواقب منفی کارهایشان را بچشند و آنها را بی مسئولیت بار آورده اند. به آنها یاد نداده اند عصبانیت خود را کنترل کنند و یا عواقب آن را متحمل شوند. معمولا پدر یا مادر آنها هم در کنترل احساسات و اعمال ناگهانی خود مشکل داشته اند. وقتی والدین نتوانند مشکلات خودشان را کنترل کنند، قطعا نمی توانند به بچه هایشان کنترل کردن خود را بیاموزند. ما کنترل کردن خود را از والدین می آموزیم. این کودکان از والدین جبران کردن لطفی که به آنها می شود را یاد نگرفته اند. معمولا این کودکان تک فرزندی ها ویا بچه های آخر خانواده بوده اند.

٢. وابستگی و آزادی بیش از حد به کودکان

 والدينى كه آزادى بيش از حد به كودكان دادند. 

والدينى که به جای کودکان کارهایشان را انجام دادند و نگذاشتند آنها دچار چالش شوند. 

تفاوت در بین تله وابستگی و حق طلبی وابستگی، در میزان آن است. هرچه بیشتر به شما رسیدگی شود، و چیزهایی که می خواهید بيشتر به شما داده شوند، بیشتر دچار تله حق طلبی وابستگی خواهید شد. 

٣. حق طلبی به عنوان روش مقابله اى سایر تله ها:

حق طلبی به عنوان جبران افراطی تله شکست، تله محرومیت عاطفی، یا تله طرد اجتماعی.

مثلن والدین سردی داشته اید و دچار محرومیت عاطفی شده اید و حالا می خواهید جبران کنید.

چرا حق طلبی به عنوان جبران افراطی تله های دیگر؟ 

  1. بعضی از کودکان پرخاشگرتر به دنیا می آیند. در نتیجه آنها به جای تسلیم واکنش نشان می دهند.
  1. خانواده هایی که سردند، اینجور اجازه می دهند که بچه ها توقعشان را بر آورده کنند.

٣. کودکان خاص مثلا باهوش، زیبا با استعداد، جلب توجه می کنند و کمبود محبت را جبران مى كنند.

٤. خشم ناشی از کمبود محبت، به شکل حق طلبی جبران می شود. آنها با خشم به مبارزه با بی عدالتی ای که حس می کنند، می پردازند.

 البته بیشتر واکنشی در مقابل حق طلبی محرومیت عاطفی است اگر کسی مورد قبول جمع واقع نشود، به عنوان یک سیستم دفاعی عمل می کند. یعنی در درون احساس مى كند من شخصی دون پایه ام. و با تله حق طلبی می گوید: من شخص خاصی هستم. و از دیگران بهترم. 

با این تله چگونه همسری را انتخاب می کنید؟

 ١. کسی که به خاطر شما از نیازهایش بگذرد.(یعنی کسی که تله اطاعت یا ایثار را دارد.) 

٢. کسی که بگذارد شما کنترلش کنید. 

٣. کسی که بترسد نیازهای خودش را بیان کند. (تله بازداری هیجانی) 

٤. مایل باشد که از او سوء استفاده، سرزنش و انتقاد شود. (تله بد رفتاری) 

٥. وابسته به شما شود و تسلط شما را به عنوان بخشی از این وابستگی بپذیرد.

٦. اگر حق طلبی وابسته داشته باشید، به سمت کسانی جذب می شوید که تمایل داشته باشند از شما مراقبت کنند.

٧.  اگر حق طلبی دائمی داشته باشید، جذب کسانی می شوید که منظم و مقرراتی هستند و می توانند گرایش شما به هرج و مرج و بی نظمی را تعدیل کنند.

علائم حق طلبی: 

مدل حق به جانب:

  1. بیاهمیت به نیاز اطرافیان./از آنها هزینه می کنید تا به خواسته های خود برسید.

 ٢. از اطرافیان سوء استفاده و آنها را تحقیر می کنید.

 ٣. ابراز همدردی با اطرافیان برایتان سخت است. آنها حس می کنند که شما درکشان نمی کنید و به احساساتشان اهمیت نمی دهید.

٤. نفعی که از دیگران می گیرید بیشتر از نفعی است که به آنها می دهید.

 ٥. در محل کار دچار تنزل رتبه یا اخراج شده اید، چون در پیروی از قوانین دچار مشکل بوده اید.

 ٦. همسر، دوستان، خانواده یا فرزندانتان شما را ترک کرده اند، چون رفتاری خود خواهانه داشته اید. 

٧. کلاهبرداری یا قانون شکنی کرده اید.

٨. حس لذت بردن از بخشیدن مردم را نچشیده اید یا رابطه ای غیر خود خواهانه و دو طرفه نداشته اید.

مدل حق خواهی وابسته:

 ١. هرگز یاد نگرفته اید به خودتان رسیدگی کنید، چون اصرار دارید که دیگران باید از شما مراقبت کنند.

 ٢. غیر منصفانه وقت دیگران رامی گیرید تا وقت شان را برای شما صرف کنند توقعات شما بر اطرافیان تحمیل می شود.

٣. کسانی که به آنها وابسته هستید، از خواسته های شما عصبانی هستند و ممکن شما را ترک کنند.

٤. کسانی که شما به انها وابسته اید، ممکن است فوت کنند، یا ترکتان کنند و شما قادر نخواهید بود که به به امور خودتان رسیدگی کنید.

مدل حق طلبی دائمی:

 ١. هرگز اموری را که باعث می شوند در کارتان پیشرفت کنید، تکمیل نمی کنید. همواره از رسیدن به موفقیت باز می مانید و در نهایت به خاطر شکست هایتان احساس بی لیاقتی می کنید.

 ٢. اطرافیان شما ممکن است به خاطر بی مسئولیتی تان از شما عصبانی شوند و رابطه را با شما قطع کنند.

٣. زندگیتان پر از هرج و مرج است. قادر نیستید مسیر زندگی خود را با نظم و ترتیب جهت دهی کنید و در نتیجه همیشه در جا می زنید.

 ٤. احتمالا مشکل اعتیاد به مواد مخدر، الکل یا پر خوری دارید.

 ٥. تقریبا در تمام زندگیتان همین بی نظمی باعث می شود که به اهدافتان نرسید.

 ٦. احتمالا برای خرید چیزهایی که می خواهید پول کافی ندارید.

 ٧. با مسئولین مدرسه، پلیس یا مسئولین محل کارتان مشکل دارید، چون نمی توانید بدون فکر خود را کنترل کنید.

 ٨. همسر، اعضای خانواده، دوستان، فرزندان روسای خود را به خاطر عصبانیت و پر خاشگری از خود می رانید.

  • معمولا کسانی که تله حق طلبی دارند، کمتر انگیزه تغییر دارند. چون خودشان از این تله رنج نمی برند اما اطرافیان خود را به درد و رنج می اندازند.

– انها معمولا حاضر نیستند مهارت های زندگی را یاد بگیرند، چون اطرافیان این مهارت ها را یاد گرفته اند و به آنها سرویس می دهند.

 درمان حق طلبی:

 به نظر نمی رسد که این ها درمان بشوند. به نظر نمی رسد که این ها این نوع کتابها را بخوانند. مگر در مواردی که طلاق یا اخراج از کار، بعضی از آنها را به تغییر مجبور کند و الا کسی که تله حق طلبی دارد، تمرکزش روی خودش هست و فقط به خودش اهمیت می دهد.

 تقسیم این بخش به دو قسمت:

 ١. کسانی که دچار این تله هستند.

٢. کسانی که اطرافیانشان دچار این تله هستند. 

……

١. فهرستی از مزایا و معایب نپذيرفتن محدودیت ها تهیه کنید. این کار برای انگیزه تغییر بسیار مهم است.

لیست آسیبی که به دیگران می رسانید. لیست انها که شما رها کرده اند و ممکن است رها بکنند. لیست احتمال اخراج از کار.

٢. با بهانه هایی که برای عدم پذیرش محدودیت ها به اشکال مختلف بروز می کند، روبرو شويد. 

٣. مشكل شما با محدوديت ها به اشكال مختلف بروز مى كند. آنها را لیست کنید. 

٤. برای خودتان فلش کارت درست کنید، تا به شما در شرایط مختلف حق طلبی و حل مشکل بی نظمی تان کمک کند.

 ٥. در پروسه تغییر از دیگران بخواهید در مورد تغییر شما نظرشان را بگویند.

٦. سعی کنید با اطرافیان همدردی کنید.

٧. اگر تله شما نوعی از مقابله با تله های دیگر است، آن تله ها را شناسایی و درمان آن را شروع کنید.

٨. اگر با نظم و ترتیب مشکل دارید، ترتیب آنها را بنویسید و از ساده به سخت انجام دهید.

٩. اگر در کنترل احساسات مشکل دارید، از روش “تایم اوت” استفاده کنید.

١٠. اگر دچار حق طلبی وابسته هستید، کارهایی را که به دیگران محول کردید تا برایتان انجام دهند، خودتان کم کم به دست بگیرید. ابتدا به خودتان ثابت کنید که می توانید.

 مزایا: 

دوست دارم کارها رو به شکلی که می خوام انجام بدم.

معايب:

همسرم تهدید به طلاق کرده.

مزايا:

 هر چی را می خوام به دست می آرم. پول، معشوقه، وسایل راحتی.

معايب:

همه از من عصبانی می شن و دوری می کنند.

مزايا:

 با عصبانیت می تونم بقیه را به کارهایی که می خوام وادار کنم.

معايب:

 در محل کار بقیه مرا دوست ندارند. از من می ترسند.

مدلی از بهانه های تله حق بینی:

١. بقيه منو همین جوری که هستم بپذیرند.

٢. همه از کاه کوه می سازند.

 ٣. من خاص هستم و مستحق آنم.

٤. بهتره خشمم رو بریزم بیرون تا مریض نشم.

 ٥. می تونم با صحنه سازی کار خودمو انجام بدم.

 ٦. چرا باید کارهای کسل کننده رو انجام بدم.

٧. کارها بعدا انجام می دم.

٨. زندگی وقتی لذت بخشه که به چیزهایی که می خوام برسم.

٩. من همین طوری ام و نمیتونم خودمو تغییر بدم.

 درمان تله حق بينى: 

١. با دیگران همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند. 

 ٢. کارت درست کنید: (من بايد به نیازهای اطرافیان توجه کنم. سعی کنم بفهمم چه احساسی دارند. خودم را به جای آنها بگذارم و با آن ها همدردی کنم. در برخورد با دیگران، همان رفتاری را انجام دهم، که دوست دارم با من انجام دهند. دقت کنم که رفع نیاز فوری ام، باعث راندن یک دوست و از دست دادن یک شغلم نباشد. مواظب باشم برای رسیدن به اهداف دراز مدت، تحمل شکست های کوچک را داشته باشم.)

یا:

(می دانم که الان مجذوب فلان(زن) شده ام و به این فکر می کنم که چطور اورا به دست آورم. اما این کار ممکن است به همسرم اسیب جدی بزند. من دوست ندارم همسرم با مرد دیگری باشد. داشتن رابطه جنسی با فلان زن، به اندازه زندگی مشترک من و همسرم مهم نیست. اگر با هر زنی رابطه داشته باشم، قطعا همسرم را از دست خواهم داد.

 ٣. یادداشت روزانه: کدام رفتارها بر اساس طرحواره، کدام یادداشت ها بر اساس درمان بوده است.

٤. از نزدیکان در مورد تغییر خود نظر بخواهید. چون شاید شما متوجه رفتار حق طلبانه خود نباشید.

 ٥. با اطرافیانتان همدردی کنید. همدردی نکردن باعث افزایش تله حق طلبی می شود.

 ٦. تمرین بازی آینه: با همسرتان حرف بزنید. به نوبت. در این تمرین هر کدام بر اساس دقایق مشخص یکی از شما حرف بزند، و دیگری فقط گوش کند.

٧. اگر تله حق طلبی شما جبران افراطی تله های دیگر است، به سراغ درمان تله های دیگر بروید.

٨. در زندگی به دنبال صفر یا صد نباشید. به دنبال کمی بهتر باشید.

فلسفه تغییر

 ١. فرایند تغییر، فرایندی دشوار است.

 ٢. تغییر به الان مربوطه. جبر گذشته نیست.

 ٣. تله ها را باید شناخت و آگاهانه تغییر داد.

 ٤. ما گرایش به لذت و اجتناب از رنج داریم. (خاطرات گذشته رنج اورند، و ما حواسپرتى می کنیم. (در افسردگی خوبه) در طرحواره چاره ای نیست.(گلوله ای که در گذشته وارد بدن شده، و زخمش باقیه رو باید در آورد.) 

٥. درمان بایستی چند رویکردی باشد.

 ٦. تصویری ازخود در آینده داشته باشید.

٧. ما بیش از اندازه به دنبال رفع انتظار دیگران هستیم.

 ٨. تصویری که از روابط دلخواهتان دارید، چگونه است؟

 ٩. استقلال.

 ١٠.عزت نفس.

 ١١. اظهار وجود و ابراز وجود.

 ١٢. اهمیت دادن به دیگران (محبت و بخشش)تله حق طلبی مانع می شود. 

 ١٣. رویارویی همدلانه با خود، یعنی طی کردن مسیر تغییر در کنار همدلی و مهربانی با خود.

 ١٤. گاهی باید دست به تغییرات بزرگ زد.

 ١٥. گاهی باید از دیگران کمک گرفت. (متخصص) به معالجی که همیشه با شما موافق است شک کنید. معالج همیشه به شما تغییراتی را پیشنهاد می کند.

١٦. اما اگر دچار تله نقص هستید، مشاوری که به شما احترام می گذارد و همراهی دارد، بهتر است.

موانع درمان 

  1. به جای پذیرفتن مسئولیت تله، به دنبال مقصر می گردید و خود را قربانی می دانید.
  1. به جای درمان تله،رخود را مشغول پول در آوردن و کارهای دیگر می کنید. و فوریت درمان را نادیده می گیرید.
  1. حاضر نیستید به کودکی دردناک خود فکر کنید و به جایش سراغ الکل و سیگار و دارو می روید.
  1. درستی افكار تله را رد نمی کنید. و با آن به عنوان یک حقیقت یا واقعیت دارید زندگی می کنید.
  1. وقت کمی می گذارید و فکرمی کنید تله ای که سالیانی ایجاد شده، ظرف یک هفته درمان می شود.
  2. به جای انتخاب تله ساده تر از بین تله هایی که دارید، تله سختی را انتخاب کرده اید.
  1. از نظر منطقی غلط بودن تله را می پذیرید، اما از نظر احساسی نمی پذیرید.
  1. آنقدر تله شما قوی است که به تنهایی از عهده آن بر نمی آيید و باید به سراغ درمانگر بروید.
  1. به جای خشمگین شدن از تله ای که دشمن زنذگی شماست با تله خود دوست شده اید.
  1. مراحل درمان را به درستی انجام نداده اید.